ساجد

ساجد

سلفی‌گری در جهان اسلام

پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ


برای این که جریان سلفیت شناخته شود، لازم است نخست به فرق اهل سنت اشاره شود، امروز در جهان اسلام، طبق آمار غرب، یک میلیارد و ۳۷۳ میلیون مسلمان وجود دارد و طبق آمار مسلمانان، یک میلیارد و ۵۸۰ میلیون مسلمان وجود دارد، که حدود ۱/۱ میلیارد سنی هستند.

چهار فرقه مذهبی اهل سنت و تفاوت‌های فقهی، کلامی و اخلاقی


چهار فرقه مذهبی اهل سنت:





سلفی‌ها در میان اهل سنت
پس اکثر اهل سنت، غیرسلفی هستند، حتی ضد سلفیت و مخالف سلفیت در اعتقاداتند، نصف یک میلیارد مسلمان، از نظر اخلاقی و مباحث اخلاقی رویکرد صوفیانه دارند، پانصد میلیون صوفی سنی داریم که این‌ها هم مخالف سلفیت و وهابیتند، کدام اهل سنت به شیعه نزدیک‌تر است؟ در اخلاق، صوفی‌ها، از نظر کلامی ماتریدی‌ها و از نظر فقهی حنفی‌ها به شیعه نزدیکتر هستند، یعنی می‌شود حنفی‌های ماتریدی صوفی می‌شود اهالی گلستان کردستانی‌ها هم خیلی نزدیکند، از نظر اشعری بودن، مقداری دورتر از ماتریدی‌ها هستند ولی صوفی شافعی هستند، لذا کردستانی‌ها و گلستانی‌ها به ما خیلی نزدیکند.

معنی سلفی
هر کس که معتقد باشد، فهم سلَف از فهم خلَف برتر است، یعنی کسانی که در قرن ۱، ۲ و ۳ بوده‌اند و اهل حدیث بوده‌اند، فهم‌شان از فهم عرفا و اشاعره و ماتریدیه و صوفیه و متکلمان و فلاسفه بهتر است، او سلفی است، سلفی ناب، بیشتر در بین وهابیون پیدا می‌شوند، پس سلفی آن است که معتقد است، فهم سلَف آن‌هم اهل حدیث‌شان، آن‌هم همان‌هایی که خودشان قبول دارند، از فهم آیندگان بهتر است، سلفی‌گری در معنای لغوی به معنی تقلید از گذشتگان، کهنه‌پرستی یا تقلید کورکورانه از مردگان است، اما سُلَفیه، اصحاب السف‌الصالح، در معنای اصطلاحی آن، نام فرقه‌ای است که تمسک به دین اسلام جسته، خود را پیرو سلف صالح می‌دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین دارند آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شود که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادله‌ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می‌گذارد، بپردازند، در اندیشه سلفیون، اسلوب‌های عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.




سلفیت وهابیت تکفیر
سلفی ناب، بیشتر در بین وهابیون است، اکثر وهابیون تکفیری هستند، طیف کوچکی در وهابیون بوده و هست که تکفیری نیست، تکفیری یعنی همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی، خصوصاً صوفی‌ها را مشرک و کافر جلی می‌دانندکه یا باید دوباره اسلام بیاورند یا کشته شوند، اگر این‌ها قدرت داشته باشند، تفکرشان این است که اسلام دوباره باید به همه عرضه شود، اگر قبول کرد که اسلام می‌آورد، اگر قبول نکرد، اموالش به عنوان غنیمت میان جهادگران در راه خدا، تقسیم می‌شود، خودش کشته و زن و بچه‌اش به کنیزی گرفته می‌شود، در دوره اول و دومشان اکثر سنی‌های حنبلی را کشتند زیرا وهابیت را قبول نداشتند، وهابیت از شاخه‌های مذهب حنبلی است، سه عنصر یعنی آل‌سعود، پول نفت و آمریکا در گسترش وهابیت موثر بوده است.

سلفیت دیوبندی
طیف دوم سلفی‌ها، نه سلفی به معنای حقیقی، دیوبندی‌ها هستند، منسوب به شاه ولی‌اله دهلوی که معاصر عبدالوهاب است، این فکر را از ابن‌تیمیه گرفت و در هند پخش کرد، آن جمعی است بین فکر ماتریدیه، فکر صوفی و فکر سلفی، این‌ها به معنای دقیق سلفی نیستند، یعنی نمی‌گویند فهم سلَف بر فهم ماتریدی برتری دارد ولی چون بعضی افکار ابن‌تیمیه را پذیرفته‌اند، بنام سلفی شناخته می‌شوند، وقتی قیام مسلمانان هند به وسیله انگلیس سرکوب شد، سوال این بود که چرا به اینجا رسیدیم؟ گفتند چون از سلف دور شدیم، بخاطر فشارهای انگلیس بر مردم، شعبه‌های مدرسه دیوبندیه به سرعت گسترش یافت، استعمار انگلیس در هند، باعث شد این تفکر خیلی سریع در حوزه‌های اهل سنت هند که حنفی صوفی ماتریدی بود، رشد کند، یعنی حنفیِ صوفیِ ماتریدیِ سلفی شد، دیوبندی‌ها عموماً تکفیری نیستند، ولی بویژه نسبت به شیعه افراطی‌اند، با رشد جریان دیوبندیه، از دل آن سازمان جماعة‌التبلیغ بیرون آمد، در دوره فشار انگلیس گفتند در طی سال سه روز برای خدا بروید تبلیغ، لذا این جماعت میان مردم عادی رشد یافت، این افراد به پاکستان، افغانستان آسیای مرکزی و اروپا رفتند و تفکر دیوبندی را تبلیغ کردند، این اندیشه به ایران نیز وارد شد، شاید ۹۰% سنی‌های سیستان و بلوچستان دیوبندی باشند، این‌ها وهابی نیستند، زیرا ۶۰% با شیعه اشتراک دارند و ۲۰ درصد با وهابیت.

اخوان‌المسلمین
سید محمد رشید رضا، اول تحت تاثیر عبده و سید جمال و اشعری بود، اما با خواندن کتب ابن‌تیمیه سلفی شد، صراحتاً گفت سلفی غیرتکفیری‌ام، یعنی توسل و ... شرک است، اما مسلمانانی که این‌کارها را انجام می‌دهند، مسلمان مشرکند، آبرویشان محترم است، رشید رضا، تفکرات سلفی را پخش و ۲۵ سال برای خدا از وهابیت دفاع کرد، اما تکفیر را قبول ندارد، نگاهش به عجم و ایرانی‌ها بد، ولی به تقریب خوب بود، می‌گوید مسلمانان باید وحدت کنند و آن مسلمان مشرک باید کنار آن سلفی بنشیند، حسن‌البنا، شاگرد رشید رضا، تفکر سلفی را از او گرفت، اما یک صوفی به تمام معنا است، لذا اخوان‌المسلمین، سلفی معتدل تقریبی است، با رویکرد سیاسی یعنی دنبال حکومت اسلامی است، البنا عضو دارالتقریب مصر بود، این در میان اصول اساسی اخوان مانده است، اتفاقی که این روزها برای زندانی‌کردن اخوان‌المسلمین در مصر افتاده، سه بار دیگر نیز افتاده است، اما مشکلشان این است که مهندس و دکترهایی هستند که قرآن و سنت را خوانده‌اند، راحت اجتهاد می‌کنند و فتوا می‌دهند.

سلفیه جهادیه
سلفیه جهادی از دل اخوانی‌ها، که همیشه معتدل بوده‌اند، بیرون آمده‌اند که از دل این‌ها هم القاعده درآمد عده‌ای از اخوانی‌ها تحت فشار عبدالناصر، از آنها جدا شدند، سید قطب در زندان، کتابی از ابوالاعلی مودودی به دستش رسید که نوشته بود الان در دوره جاهلیت زندگی می‌کنیم، این را گرفت و کتاب المعالم فی‌الطریق را نوشت که القاعده از آن درآمد، در آن کتاب گفت ما در جاهلیت قرن بیستم زندگی می‌کنیم و هر کس به این جاهلیت راضی است، کافر به کفر اکبر است، پس همه شهرهای مسلمان، ناگهان شهر کافر و جاهلی شدند، ریاض، قاهره، بغداد و تهران، پس باید از شهر جاهلی هجرت کرد، این سه نکته در این کتاب بود، جوان‌های تند اخوانی که تفکر معتدل را قبول نداشتند، طرفدار تفکر جهادی سید قطب شدند، سید قطب گفت، هجرت کنید به جاهایی که اسلام باشد و به شهرهای جاهلی حمله کنید، جهاد واجب است لذا گروه جماعة‌المسلمین ایجاد شد که همان حزب التکفیر و الهجرة است، به کوه رفتند و از آنجا به شهرهای جاهلی حمله می‌کردند، همان‌که الان القاعده هستند، فشار سادات و مبارک، باعث تحت فشار قراردادن آن‌ها در مصر شد، با شروع جنگ افغانستان، همگی به افغانستان رفتند، اسمشان افغان‌العرب شد رئیسشان عبداله عظام است و معاون و رئیس لجستیکش، اسامه بن لادن بود، عظام، آدم معتدلی است ولی قائل به جهاد واجب عینی است.



جریان‌های افراطی اخوانی:



ریشه‌های شکل‌گیری جنبش‌های سلفی‌گری
پیروان سلفیه با این دیدگاهشان، جامعه اسلامی و مسلمانان را به دو دسته سلفیه و غیرسلفیه، از نظر آنان کافر و مشرک، تقسیم کردند و این خود یک بدعت است، اما این فرقه در تبادل فهم و آراء خود، حتی در بین خودشان نیز به اختلافات اساسی دچار شدند، درواقع سلفیون با اعتقادشان به تبعیت از روش و اسلوب سلف، باب استنباط و اجتهاد را که تضمین‌کننده‌ی بقا و ابدیت اسلام است، مسدود کردند.

سلفیـه پس از فروپاشی عثمـانـی
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، آخرین دولت بزرگ و مستقل اسلامی، به تدریج کشورهای متعددی نظیر عراق، عربستان، سوریه، لبنان، اردن و ... به عنوان کشورهای جداگانه‌ای از دل این امپراتوری تجزیه شدند
از این رویداد بزرگ، جنبش‌های متعددی مبتنی بر نهضت‌های کلاسیک دینی به تدریج سربرآوردند، این جنبش‌ها که گاهی اصلاح‌گرا نیز بودند، خاستگاهی ضداستعماری داشتند و خواهان بازگشت به وضع پیشین بودند، جنبش‌هایی نظیر اخوان‌المسلمین در مصر، جنبش‌های آزادی‌بخش الجزایر، تونس، پاکستان و سایر ملل اسلامی را می‌توان از این دسته برشمرد، این جنبش‌ها با یک رویکرد مهم نیز روبرو بودند و آن، احیای سمبل‌ها و الگوهای صدر اسلام بود جنبش‌های اسلامی مشکل عمده‌ی خود را اندیشه‌های غربی و نظام‌های تئوریک منبعث از غرب می‌دانستند نظام‌های حکومتی مبتنی بر پایه‌های اومانیسم و دموکراسی در غرب اکنون توانسته بودند تجارب خود را در کشورهای مختلف غربی به عرصه ظهور رسانده و حکومت‌های مدرنی را پایه‌گذاری کنند، اما جنبش‌های اسلامی با چالشی عظیم مواجه بودند و آن، وجود اندیشه بازگشت به نظام خلفای صدر اسلام، یعنی بازگشت به وضع پیشین بود، اندیشه بازگشت به زودی به شکل‌گیری اندیشه تشکیل حکومت اسلامی منجر شد، چیزی که این دگرگونی را سریع‌تر کرد، مجموعه‌ای از واکنش‌های سنت‌گرایان در قبال سکولاریسم ترکیه، تجاوز و تهدید قدرت‌های غربی و پیامدهای بحران فلسطین بود که پس از سیطره رژیم اسرائیل بر آن، به یک مساله محوری و بنیادی برای جنبش‌های عربی ـ اسلامی تبدیل شد، اما خاستگاه اصلی این تفکرات، بنیادگرایی بود، بعدها به آن پسوند اسلامی نیز اضافه شد و این تفکر به یکی از اندیشه‌های سیاسی رادیکال تبدیل گردید، بنیادگرایی سلفی به ویژه در مصر، ابتدا ترکیبی از بنیانگذاران وهابی دولت عربستان سعودی و تعالیم فرقه سلفیه ملهم از محمد عبده و محمد رشید رضا بود که بازگشت به اسلام اولیه یا وضع پیشین را تبلیغ می‌کرد، این دورگه بنیادگرایی، بعدها از یکدیگر جدا شدند و سلفیه نمود فعالیت انقلابی و رادیکال و از سوی دیگر، وهابی‌گری مظهر محافظه‌کاری سفت و سخت شد، اندیشه سلفیه گرچه بعدها به اپوزیسیون فرقه وهابیت تبدیل شد، اما همچنان به عنوان یک ایدئولوژی انقلابی باقی ماند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۹
ساجد موسی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی