ساجد

ساجد

از راز قانون جذب بیشتر بدانیم

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۳۲ ب.ظ

خلاصه کتاب: درزندگی به دوگروه متفاوت از اشخاص بر میخوریم. یکی شاد، سرحال، امیدوار و موفق و دیگری مأیوس، بدبین، منفی باف و ناتوان. اشخاصی که درگروه دوم قراردارند، اگر موقعیت های مناسبی را هم بدست بیاورند باز هم آه و ناله سر میدهند. چنین افرادی توان پیش رفتن و ترقی را ندارند، همیشه درجا میزنند. اما گروه نخست، همواره پیش می تازند. رازی که از نسلی به نسل دیگرمنتقل میشود «راز قانون جذب» نام دارد و موجبات پیشرفت وترقی آدمی را فاش و آشکار میسازد.

 

تلخیص:
از " راز قانون جذب "بیشتر بدانیم!
گردآورنده : سحر شریعتی

--------------------------------------------------
موضوع : تفکر نوین
شناسه افزوده : انتظاری ، مهرداد، مترجم
شماره کتابشناسی ملی : 2032500
--------------------------------------------------

 

راز وجود خود شما
 

درزندگی به دوگروه متفاوت از اشخاص بر میخوریم. یکی شاد، سرحال، امیدوار و موفق و دیگری مأیوس، بدبین، منفی باف و ناتوان. اشخاصی که درگروه دوم قراردارند، اگرموقعیت های مناسبی را هم بدست بیاورند باز هم آه و ناله سر میدهند. چنین افرادی ناتوان پیش رفتن وترقی را ندارند، همیشه درجا میزنند. اماگروه نخست، همواره پیش می تازند و رازی که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود «راز قانون جذب» نام دارد و موجبات پیشرفت وترقی آدمی را فاش و آشکار میسازد.


هیچ کس به کسب یا جمع آوری این نیرو نیاز ندارد چون منبع این نیروی بیکران در وجود خود شماست، فقط باید بدانید که چطور میتوانید آنرا در خدمت خود بگیرید و در تمامی ابعاد زندگی از آن بهره مند شوید.وقتی از قدرت و توانایی ذهنی تان آگاه شدید به سادگی میتوانید آنرا مورد استفاده قرار دهید.این نیروی بزرگ قادر است مجهولات و معماهای دشواری که تا این زمان از آنها می ترسیدید و جرأت مواجهه با آنرا نداشتید را بسادگی برایتان حل کند. پس از پی بردن به این راز بزرگ به آسانی راهتان را در زندگی پیدا کنید و موانع کوچک و جزئی به هیچ وجه سر راهتان را نمیگیرد.


تقدیر چیست؟


هدف یا منظوری نیرومند، به همراه عزمی راسخ که به نتیجه ای مطلوب می انجامد را تقدیر نام نهاده اند تقدیر، آن چیزی نیست که شما انجام میدهید، بلکه نیرویی است که همچون یک حوزه انرژی درکائنات وجود دارد. تقدیر،نیرویی در درون تمامی افراد بشر است. میدان انرژی ای است که دور از الگوهای عادت گونه ی روزمره وطبیعی انسان جریان دارد. ما باید بتوانیم این انرژی را جذب کنیم و راه زندگیمان را از مسیری جدید وهیجان انگیز دنبال کنیم. قرارگرفتن در مسیر تقدیر، فرایند ایجاد ارتباط با خود واقعی و کنار گذاشتن معیارهای ارزیابی نفس است. نیرویی در کائنات است که همه چیز و همه کس به نیروی نامرئی ارتباط دارند.


همه چیز را از خداوند بخواهید


گفتن « دوستت دارم » به خداوند میتواند آغازگر موفقیت ها باشد. ما مجموعه ای از همه ی تجربیاتمان هستیم. به همین علت میگویند که گذشته ها انسان را محصور کرده اند. وقتی در زندگیمان استرس یا ترس را تجربه میکنیم، اگر به درستی دقیق شویم، درمی یابیم که در حقیقت، دلیل آن یک خاطره است.


وظیفه شما پاک کردن خاطرات بد و منفی است، برای زدودن خاطرات منفی از حافظه ممکن است لازم باشد به کائنات دوستت دارم بگویید. بیان ساده ی جمله ی «دوستت دارم» به کائنات، شروع فرایند این پاکسازی است. این واژه ها سبب زنده شدن احساسات بخصوص در درون شما میشوند. این واژه ها را خداوند میشنود و بعد برای پاک کردن تمام خاطرات منفی، پیامهایی برایتان میفرستد.


در صورتی که دلتان میخواهد بدانید خواسته ی درونی تان تا چه اندازه با آنچه هم اکنون از آن برخوردارید، هماهنگ است، به چیزهایی که دارید نگاهی بیندازید. اگر آنچه دارید، همان نیست که با کلام خواهانش هستید، بیشتر اوقات با این خواسته های کلامی، هماهنگی ارتعاشی ندارید. عدم برخورداری از هماهنگی ارتعاشی به این مفهوم نیست که «قانون جذب» برای شما مؤثر نخواهد بود، این قانون همیشه عمل می کند... یعنی هرچند باورهایی دارید که با خواسته ی شما در تضاد هستند، اما این باورها را میتوانید پاک کنید. وقتی باور های باز دارنده را پاک کردید، به خودتان این آزادی را می دهید که با خواسته های واقعی تان هماهنگی ارتعاشی داشته باشید.


به کامل بودن خود پی ببرید


آسمان با حالت یک ساعت قبلش کاملا متفاوت است، ولی باز هم کامل است. شما میتوانید رشد کرده، تغییر یافته وبه صدها شکل دگرگون شوید و بازهم یک موجود کامل باشید. جوهر کمال شما در این است که در خودتان بنگرید، هرآنچه را اکنون کامل می بینید، بپذیرید و آنوقت این قوت را داشته باشید که رشد کرده و به شخصیتی کاملاً متفا وت و در عین حال کامل تغییر کنید.


کامل بودن به این معناست که خودتان را با دید تازه ای بنگرید. به خودتان اجازه بدهید که کاملاً وارد زندگی بشوید، نه اینکه همیشه در حواشی پرسه زده و فکر کنید هنوز آنقدر خوب نیستید که به بازی بزرگ زندگی وارد شوید. به خودتان اجازه ی رشد بدهید و به بالا ترین سطوح تصورتان دست یابید، به این شکل میتوانید کامل باشید.


دیدگاه و باور شما نسبت به زندگی، همه چیز را میسازد


همه ما با  کسانی برخورد داشته ایم که دید گاه های منفی داشته باشند. آنها دائماٌ در حال نق زدن،غرلند کردن و آه و ناله هستند. از نظر چنین اشخاصی، هیچ چیز بر وفق مرادشان نیست. این افراد، قربانی های همیشگی زندگی هستند. ماندن در کنار آنها خوشایند نیست و به نظر میرسد که انرژی اطرافیانشان را هم تحلیل میدهند. همینطور افرادی را میشناسیم که دیدگاه مثبت دارند، اشخاصی که همیشه خوشحال بنظر میرسند، کسانی که اوضاع بر وفق مرادشان است و ماندن در کنار آنها لذتبخش است. دیدگاه شما بسیار مهم است و روی احساساتتان تأثیر میگذارد. احساسات هم بر روی حوزه ی انرژی مؤثرند وهم زمان برای دریافت هرچه بیشتر موارد شبیه به خودشان، سفارشی به کائنات مخابره میکنند.


شگفتی های ضمیر ناخودآگاه و شعور باطن


از پرورش افکار منفی، سیاه و مخرب در کشتزار ذهن وضمیر ناخودآگاهتان دست بردارید و هر بار که دستخوش هجوم اینگونه اندیشه ها قرار میگیرید، آنها را با پندار و خیال های خداگونه جا به جا کنید. برای سلامتی خودتان دعا کنید و برای کسانی که در دل نسبت به آنان کینه وخصومت میورزید، آرزوی خوشبختی، موفقیت و تندرستی کنید. خواست وآرزوی شما هرچه باشد، فرق نمی کند مثبت یا منفی، همان نتیجه ای را بدست میآورید که براساس اعتقاد و باورتان آنرا به اعماق  شعور وضمیرتان روانه کرده اید. روح و فکر را نمیتوان با فشار و عجله به اجابت خواسته ها وا داشت، ولی می شود این سخن را بر زبان جاری ساخت تا برای شعور باطن، تکلیف و وظیفه ای مشخص تعیین کرد: «من باید این مشکل را تا شنبه حل کنم. این موضوع برایم بسیار مهم است.»


قدرت ذهنی تان را افزاش دهید


منظور از قدرت در اینجا هدایت زندگی از دو موضع ارزشمند و مثمر ثمر بودن است. شما موجود با اهمیت و با ارزشی هستید و هرگز دلیلی وجود ندارد که اجازه بدهید توسط خودتان با دیگران، به این سو وآن سو کشیده شوید و ارزشهای واقعی تان در مقام یک انسان زنده، زیر سوال برود. اگر بطور جدی دلتان میخواهد مورد احترام باشید، نگاهی دقیق به افرادی که درجلب احترام سایرین تبحر دارند بیندازید، اگر این کار را انجام دهید بلافاصله متوجه میشوید درصورتیکه ازموضع ضعف واردعمل شوید، احترام هیچکس، حتی خودتان راهم جلب نمی کنید. وقتی با دیگران حرف میزنید، مستقیماً در چشمهایشان نگاه کنید. اگربه اطراف یا پایین بنگرید، بلافاصله این پیام را به آنها می رسانید که از خودتان اطمینان ندارد، ولی در صورتی که به چشمهای مخاطب خیره شوید، حتی در وضعیتی که شما را در حالت عصبی قرار میدهد، به او میفهمانید که ازمواجهه با او هیچ ترسی ندارید.


حالت قامت و اندامتان هم نشان دهنده ی اعتماد به نفس و قدرت شخصی شماست. همیشه سعی کنید صاف بایستید صورتتان را هرگز با دستهایتان نپوشانید و دستهایتان را بهم نفشارید.به هنگام صحبت کردن هم بکوشید تا بجای استفاده از صدای ضعیف، باصدایی محکم حرف بزنید.


اختیار زندگیتان را بدست بگیرید


به دست گرفتن عنان اختیار، مستلزم از یاد بردن برخی توهمات رایج اسطوره مانند است. این توهم است که ضریب هوشی هر کس با توانایی او در حل معماهای دشوار یا با خواندن و نوشتن و حساب کردن با سرعت معین و یا با حل سریع معادلات  چند مجهولی و مطلق، اندازه گیری میشود. برای اینکه اختیارمان را به طور کامل در دست بگیریم باید روش تفکرمان را تغییر دهیم. شما باید به توانایتان در انتخاب احساس وعکس العملتان در لحظه از زندگی اطمینان داشته باشید، این اعتماد اهمیت اساسی دارد. احساسات شما عواطفی نیستند که به خودی خود در درونتان بوجود آید. احساس ها عکس العملهایی هستند که خودتان انتخاب میکنید. اگر مهار عواطفتان را در دست داشته باشید مجبور نیستید واکنشهایی را که به ضررتان هستند برگزینید. برای رسیدن بچنین اهدافی لازم است مرتب تکرار کنید که مغز شما مال خودتان است و قادرید احساساتتان راکنترل کنید. 

 
نحوه ی بکار گیری نیرو های درونی


تفکر، ناشی از فعالیت بخش آگاه و یا ضمیرآگاه است. هر فکری که به ذهنمان راه میدهیم در طبقه زیرین یا اعمال ضمیر آگاه جای می گیرد و اصولا با پیروی از تفکرات و اندیشه ها، این قسمت ساخته و باور میشود. پس ضمیر ناخودآگاه هرکس، مرکز هیجانات و عواطف اوست و روح خلاقه از همین کانون به وجود می آید. اگر فکر مثبت به ذهن راه دهید، نتیجه ی خوبی بدست می آورید و چنانچه اندیشه ی منفی به ذهن بسپارید، همه ی کارها خراب میشوند. اگر در جهت منفی به کار بیفتد، انسان را با شکست و ناکامی مواجه خواهد ساخت و در صورتی که تفکرات سازنده و مثبتی داشته باشیم، باموفقیت وسعادت رو برو میشویم.


ضمیر باطن همان را که به او تحمیل شده وآنچه را که خودتان انتخاب کرده اید، دریافت میکند و مانند ضمیر آگاه به سبک و سنگین کردن و تعقل وانتخاب نمی پردازد وفرصت برای هیچ گونه بحثی ندارد. ضمیر ناخودآگاه قدرت استدلال ندارد و به همین دلیل، هر نوع تلقینی هر چند هم نادرست واشتباه باشد، همان را به ظهور می نشاند. برای مثال، افراد تندخو و عصبی باید روزی سه بار در اوقات معین، صبح، ظهر، شب قبل از خواب تمرین زیر را به مدت یکماه انجام دهند و به خود تلقین کنند:«من انسان خوش اخلاقی هستم. شادی، نشاط، خوشی و بی غمی در سرشت و ذات من است. هرروز امیدوارتر و سازگارتر میشوم و کانون مهر و محبت خانواده و اطرافیانم قرار می گیرم. خوش رویی مهربانی، قسمتی از وجود و خلق و خوی من است»


به دگرگونی و تغییر بیندیشیم


از همین امروز سعی کنید که برای تعیین هویت از القاب و عناوین مادی استفاده نکنید. شما نباید خودتان را با عناوین شغلی تان معرفی کنید. استفاده نکردن از عناوین به شما کمک میکنند تا با کلمات و عبارات پرمعناتر و ارزشمندتری خودتان را معرفی کنید و بالاخره با ابدیت یکی شوید. اگر ناخودآگاه در استفاده از عناوین پا فشاری می کنید، این جمله ی تاًکیدی را در طول روز چندین بار تکرار کنید: «من به هوش وخرد بی منتهایی که تمامی اجسام و اجرام را پشتیبانی میکند، متصل هستم. من بخشی از این مجموعه ام»


دگرگونی، یعنی توانایی وتمایل برای زندگی درآن سوی مرزهای جسم...بدون توجه به حضور جسمی، به خودتان ودیگران بیندیشید. هر روز چند دقیقه، خودتان رانه برحسب عمل کردنتان در عرصه های مادی، بلکه بر حسب افکار و احساساتتان در جایگاه معنوی، ارزیابی کنید. به محض اینکه باور کنید هستی شما بسیار فراتر از مشتی پوست و استخوان و خون و اندام های بدن است و هوش بی کران و ضمیرناخودآگاه، جسمتان را پشتیبانی می کند، به قلمرو دگرگونی گام نهاده و با بقیه ی مراحل این فرایند در جریان قرار خواهید گرفت. عشق درقلب آدمی آشیانه دارد، این عشق به شما تعلق دارد شما میتوانید وجودتان را از عشق سرشار سازید و آنرا همانطور که میخواهید ابراز دارید. 


کائنات ، همیشه در خدمت شماست


با وجود اراده تان، شما باید اگاهانه تصمیم بگیرید. به قدرت کائنات متصل شوید و به این ترتیب می توانید جهت آنرا تغییر دهید. کم کم نسبت به کائنات و نسبت به خودتان به عنوان جزیی از کل، احساس قدردانی خوشایندی خواهید داشت. کائنات، به شما کمک میکند تا بر نفستان غلبه کرده و دست ازخودبینی  بردارید. با درهم آمیختن اراده و کائنات، با روح الهی هماهنگ می شوید. به جای اینکه خارج از نیرویی به نام کائنات عمل کنید همیشه خودتان را با کائنات سازگار بدانید. وقتی فکر میکنید گردونه ی زمانه به ضرر شما می چرخد، زمانی که موفقیت از شما روی بر می گرداند، هنگامی که از اطرافیانتان اشتباهی سر میزند یا آنگاه که شما دچار اشتباه میشوید، عادتهای بیهوده ای که از گذشته همراهتان بوده نشانه هایی است که ثابت می کند شما با کائنات سازگار نیستید. باید دوباره از راهی جدید برای برقراری ارتباط با کائنات وارد عمل شوید تا برایتان یگانگی با هدفتان بوجود بیاورد.


واژه ی کائنات را بارها و بارها تکرار کنید این کار وسیله ای است که شما را به آرامش می رساند. به خودتان بگویید: «من می خواهم که بتوانم برای خودم هر کاری را انجام بدهم و این کار را باسازگار کردن خودم با نیروی فراگیر کائنات انجام می دهم.»


اگر همیشه برابر توقعات و انتظارات دیگران زندگی کنید و در تمامی زمینه ها پیرو اصول و قواعد خاصی باشید که آنها به شما تلقین میکنند، از شادمانی و آرامش محروم می شوید.


اجازه ندهید رویدادهای جهان شما را تحت کنترل و تاًثیر خودشان قرار دهند؛ بلکه همواره بکوشید تا شما بر آنها تاٌثیر بگذارید.


شکرگزاری، یکی از مهم ترین رازهای جذب خواسته ها


هرشب قبل از خواب، چند دقیقه برای  مرور اتفاقات روزانه تان وقت بگذارید و راجع به وقایع آنروز بیندیشید. از موارد خوبی که در آنروز برایتان رخ داده، آگاه باشید و حتماً به خاطر داشته باشید که باید برای  مشکلاتی که در آنروز داشتید هم خداوند را شکر گوئید.


پنج موضوع، فرد یا رخدادی  که در باره شان  بیشتر خدا را شاکر هستید را به یاد بیاورید. در اینجا بحث درست و اشتباه مطرح نیست، بلکه فقط هر شخص یا چیزی که در آنروز بخصوص از صمیم دل بخاطرشان شکر گزار بودید، مطرح است. شاید این موضوع در زمینه ی اشعه ی آفتاب نسیم خنک جمله ای سرشار از عشق، یک دوست خوب و یا صرفاً در باره ی کاری باشد که در آنروز به پایان رسانیده اید. هرآنچه را بخاطرش شکر گزار هستید، به خاطر بیاورید و با صدای بلند این قدر شناسی را به زبان جاری سازید. حس شکر گزاری و قدر دانی را در وجودتان پرورش دهید و همیشه خداوند مهربان را شکر بگوئید.


وقت گذاشتن برای تفکر و نوشتن شکر گذاری و تائید نعمات را به شکل عادت روزا نه تان در بیا ورید. ابزار مداوم شادی و سپاس، عشق و وفور نعمتی روز به روز بیشتر را برای زندگی تان به ارمغان می آورد. باگذشت مدت زمان کمی، رفته رفته متوجه تغییر و تحول در درک هر یک از وقایع روزانه زندگیتان میشوید. اینگونه، بیشتر از موارد مثبت که هر روز اطرافتان و برایتان به وقوع میپیوندد، آگاه خواهید شد.


از طریق دعا، مناجات و تفکر می توانید ندای درونتان را بشنوید. لحظات دعا، زمانی است که باید کمی صبر کنید تا نه تنها بخدا، بلکه به ضمیر ناخودآگاهتان نیز متصل شوید. زمان دعا، لحظه ای است که سبب تغذیه ی شما در عمیق ترین سطح جسمانی، احساسی و روحی می شود.


سازنده خوشبختی ، خودتان هستید 


اشخاص  خاص و نا محدود، در سطوح بالاتر خوشی، شادی و سازندگی زندگی می کنند، چون نحوه ی تفکر و انتخاب را به شکلی آموخته اند که اکثر مردم از آن دوری می جویند. شما هم در صورتی که بخواهید از تفکر معمولی دست بردارید و تصمیم بگیرید در موقعیتهای مختلف زندگیتان با قـدرت و تسلط عمـل کنید، قـادرید به انسانی تبدیل شوید که در مراحل عالی تر سـازندگی خوشبختی اش زنـدگی می کند. شما میتوانید خالق شخصیت خودتان باشید، نه حاصل برنامه ریزی دیگران!


افکار، مخلوق شخص شماست. وقتی تفکراتتان را به عنوان کلید اصلی انسانیت پذیرفتید، در راه تغییر هر چیز در وجودتتان که مانع  تسلط تان بر زندگی شود، قرار خواهید گرفت. چنانچه بر این باورید که مشکلات شما ریشه ی درونی دارند. ولی در خارج از وجود خودتان به دنبال راه حل بگردید، در دنیای تصورات باطل زندگی میکنید.


افکار منفی رااز صفحه ی ذهنتان بزدائید


رابطه ی مستقیم  تنگاتنگی میان زندگی موفق و ذهن و فکر انسان و تصاویر ذهنی او وجود دارد. همه در این دنیا دوست دارند موفق و خوشبخت باشند و زمانی می توانند به این  آرزویشان  برسند که خودشان را با افکار موفقیت آمیزی که در سر می پرورانند،هماهنگ و همسان کرده و با آن یکی باشند. زمانی میتوانید با آغوش باز به استقبال موفقیت بروید که در طول زندگی،بیان خواسته ها و در رابطه با اطرافیان،شغل و  حتی با نیرو های درونی تان موفق بوده باشید. با گفتن جملاتی مثل:«من اینک با آرامش و شادی درونی و با رفاه و آسایش هماهنگ هستم. میدانم که ازاین به بعد قــدرت فـکری ام مانند مغناطیس نیـرومندی زنده می شود و خواسته هایم در درون ثبت و در بیــرون به حقیقت می پیوندد.» و«از همین حالا موفقیت و ثروت مال من است.»


طرح های کهنه را از ذهنتان پاک کنید تا بتوانید ضمیر باطنتان را به آزادی و رهایی برسانید.


برای مشکلتان ، راه حل معنوی پیدا کنید


به مشکل جدی ای که امروز با آن رو برو هستید، فکر کنید آنرا روی تکه کاغذی  بنویسید و سپس به آن نگاه کنید.حالا به تمام کوشش هایی که تاکنون برای حل این مشکل انجام داده اید بیندیشید.خواهید دید تقریباً همه ی اقداماتتان  برای حل مشکل، به دنیای خارج از وجود شما بر می گردد. کسی که در درون انسان است، جاویدان و تغییر ناپذیر است. مرگ فقط برای جسم و در دنیای مادی است، پس با خود پنهانتان صادق بمانید. آرام و بدون هیاهو خود اصیلتان را نشان دهید.
وقتی تمایلات درونی تان آرام است، موقعی که می دانید چیزی به غیراز آنچه نامیده میشوید هستید ناخودآگاه قوی تر خواهیدشد. نیازی به جر و بحث کردن نیست. فقط یک شانه بالا انداختن یا ترک محیط و با یک جواب کوتاه ولی محکم کافی است. وقتی راهنمای درونتان شما را راهنمایی میکند لجبازی نکنید! به خود درونی تان اعتماد داشته باشید و در رویارویی با فشارهای زندگی با راهنمای درونتان همراه باشید.


سازنده ی سرنوشت،خود شما هستید


مسئولیت زندگیتان را بپذیرید. به نقشی که درآفرینش نتایج زندگی داشته اید توجه کنید. بیاموزید چگونه میتوانید انتخابهای بهتری داشته باشید تا به این ترتیب چیزهای بهتری رادر اختیار بگیرید. شما مالک زندگی خودتان هستید این موضوع حقیقی انکار ناپذیر است. با هرشرایطی که در زندگی دارید پذیرش این قانون به این مفهوم است که شما دیگر نمی توانید از زیر بار این مسئولیت که چرا زندگیتان این گونه است شانه خالی کنید. اگرمسئولیت پذیر نباشید مشکلاتتان را به درستی درک نمی کنید و چنانچه مشکلاتتان را درست درک نکنید درست با آن مواجه نمیشوید واین کاملاً مشخص است که وقتی با آن درست رفتار نکنید هیچ کاری درست از آب در نمی آید. فرار از مسئولیت مانع این می شود که کارهایتان را تحت کنترل خودتان درآورید. اگر می خواهید از این پس به عنوان یک مسئول به زندگیتان بنگرید یک نکته خوب برای تمرین برگزینید. زندگی گذشته تان را در نظر بگیرید و بررسی کنید که چرا خودتان را قربانی می دانستید. شما قادرید فعالانه هدفمند و با انتخاب خودتان پیامدها و تجربیاتی را خلق کنید و یا آنها را تغییر دهید. تشخیص و پذیرفتن مسئولیت زندگی وسرنوشت ازجانب خودتان یک جزء سازنده وحیاتی دراین برنامه است. افکارتان را روی انتخاب ها و برخوردهایی که همین حالا و در همین جا دارید متمرکز کنید. وقتی قوانین زندگی یعنی قوانینی که در زندگی شمارا کنترل می کنند و آنراهمانطور که هست می سازند درک کنید به خودتان می گوئید:"دلیل ندارد من انتظار داشته باشم زندگیم به شکل دیگری باشد, من قادر به انجام هرگونه تغییری در سرنوشتم هستم!"


به خودتان عشق بورزید


عشق لغتی است که به تعداد انسانهایی که بر روی کره زمین زندگی می کنند برای آن تعریف و معنا وجود دارد. به نظر من: "توانایی وتمایل اینکه بگذارید اشخاصی که برایتان عزیز هستند دارای آن شخصیتی باشند که خودشان بر می گزینند بدون اینکه هیچ اصراری داشته باشید که آنها مطابق میل و نظر شما بوده وعقاید وخواسته هایتان رابرآورده سازند."اینرا عشق میگویند. ممکن است این توصیف درست و عملی باشد اما واقعیت اینست که کمتر کسی می تواند به آن عمل کند. شما وقتی قادرید به تغییر فوق دست یابید که ابتدا خودتان را دوست بدارید! وقتی بدانید تا چه اندازه خوب و دوست داشتنی هستید دیگر احتیاجی ندارید که دیگران با انجام خواسته ها و نظریات شما ارزشتان را تائید و تقویت کنند. به این ترتیب کم کم می توانید دیگران را دوست بدارید. اگر وجودتان در نظر خودتان بی ارزش باشد یا اینکه خودتان را دوست نداشته باشید آن وقت محبت دیگران غیر ممکن خواهد بود. به خاطر بسپارید که در هیج زمانی و تحت هیج شرایطی نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست. بیزاری از خود فقط باعث رکود و ضررتان می شود. به جای نفرت از خود احساسات مثبت را پرورش دهید ازهر اشتباه  پندی بیاموزید وتصمیم بگیرید دیگر آن اشتباه را تکرار نکنید. عشق به خود یعنی پذیرفتن خویشتن به عنوان یک انسان باارزش چون خودتان اینطور میخواهید! به علاوه پذیرفتن خویشتن به مفهوم شکایت نکردن نیز هست.


مفهوم «به خود بالیدن» و «عشق به خود» کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. «به خود بالیدن رفتاری است که محرک آن اطرافیان هستند و برای جلب نظر مساعد آنها اعمال می شود و به این مفهوم است که فرد خودش را براساس نظر سایرین ارزیابی می کند. در حالی که «عشق به خود» یعنی اینکه شما خودتان را دوست بدارید و در این راه نیازی به محبت دیگران وجود دارد و نه احتیاجی به متقاعد کردنشان...فقط پذیرش درونی خود کافی است وهیچ ارتباطی به نقطه نظرهای دیگران ندارد.


به ندای قلبتان گوش بسپارید

مغزتان!آری این موجودیت شماست!


نیم کره ی چپ مغز حسابگر است و به تجزیه و تحلیل می پردازد و همواره منطقی ترین راه حل ها و انتخابها را به شما پیشنهاد می دهد. اما نیم کره ی راست مغز شهودی است و از استدلال و تجزیه فراتر می رود. او به اتفاقاتی که برایتان رخ می دهد حساس می شود. در صورتی که ذهنتان سرشار از ابهام و وحشت یا برعکس متاثر از عشق و شور و بقیه ی هیجانات مثبت باشد تحت تاثیر نیم کره ی راست مغزتان هستید نیم کره ی راست همیشه باشور وحرارت انسان را به هدفش می رساند. اگر صرفاً به نداهای نیم کره ی چپ مغز گوش بسپارید مانند بسیاری از مردم تمام عمر را با کارهای یکنواخت و روزمره سپـری کرده و هرگـز نمی توانید با اندیشـه واحساسـاتی که از شما یک انسـان واقعـی می سـازد مواجـه می شوید. اگر خودتان را با ندای ضمیر باطنتان تطبیق نکنید و به الهاماتی که از ژرفای باطنتان برمیخیزد گوش نسپارید بر واکنشهای عاطفی وهیجانات خود مسلط شوید و به آرامش باطنی برسید.



عبور از موانع ذهنی


تفکر آدمی برمبنای تصاویر شکل می گیرد که در ذهن مجسم می کند و کلمات درآن هیچ نقشی ندارد. بزرگترین خدمتی که روانشناسان در قرن حاضر کرده اند رسیدن به این واقعیت است که تصویر ذهنی درست مثل یک تجربه به مغز سپرده می شود. وقتی تصویری در ذهن مجسم می کنیم ضمیر باطن حصول آنرا قطعی می داند و مثل تجربه ای با آن مواجه می شود که پیشاپیش به انجام رسیده. موفقیت، سلامتی و بسیاری از فاکتورهای دیگر زندگی که توانـاییهای انسان راتشکیل میدهند به همین موضوع وابسته است که چطور خودش را در ذهنیتش میبیند! اما متاسفانه افراد زیادی بخاطر شرایط نامساعد تربیتی از خودشان تصویری ضعیف و ناتوان در ذهن دارند. هیچ وقت جلوی بچه هایتان از بیماری حرف نزنید. انتظار سرایت بیماری، مزاج را مستعد می کند. رفتارو گفتار جنگجویانه و منفی در واقع با قوانین زندگی تعارض دارند. جنگ و نزاع با هرچیز راهی مطمئن به سوی شکست و ناتوانی است.


تفکر چیست؟


تفکر بسیار فراتر از کاریست که انجامش می دهید. در واقع وجود شما و همه ی ما از اندیشه تاثیر پذیرفته است. اندیشه به جز قالب فیزیکی ما ذهنمان را به این سو و آن سو می کشد تمام هستی مان را در بر می گیرد. فکر پدیده ای است که با آن به دنیا آمده اید. فقط اعمال و رفتار شما از اندیشه نشاّت نمی گیرد بلکه تمام زندگیتان تحت تاثیر اندیشه است. به محض اینکه این نظریه را بپذیرید نحوه ی نگرشتان به اندیشه به عنوان آنچه قسمت وسیعی از وجودتان را تشکیل می دهد آسانتر است. وقتی افکارتان به درستی پروراتده و درونی شوند سرانجام به صورت حقیقی در جهان ماده ظاهر خواهند شد. انسان به وسیله ی تصاویر می اندیشد و همین تصاویر به واقعیت های باطنی تبدیل می شوند. به محض اینکه از علت وعملکرد فرآیند تصویر آگاه شوید و آنرا در زندگیتان پیاده کنید موفقیت های غیرقابل انتظاری را به سوی خودتان جذب می کنید. از چیزی که دوست دارید در زندگی تحققش را ببینید تصویر روشنی در ذهنتان بیافرینید توجه درونی تان را به این تصاویر معطوف دارید و همگام با این تصاویر در ذهن عشق را به جهان بیرون از وجودتان بفرستید!


تحت تاثیر القائات روشن قرار بگیرید


القائات دیگران هنگامی موثرند که از طرف خودتان مورد پذیرش قرار بگیرند و رضایت باطنی در این موضوع شرط اصلی و اساسی است. وقتی منفی بافی می کنید و ناله سر می دهید ضمیر باطن تان را از این پیامها پر و آکنده میسازید و او نیز واکنش نشان می دهد. در حقیقت این خود شما هستید که در برابر خوشبختی تان مانع ایجاد می کنید و بدبختی, فقر, ناتوانی و ضعف را به سوی خودتان جذب می کنید.


باید ناگهان تصمیم بگیرید که منفی بافی را از خودتان برانید و در رود چند بار به خودتان تلقین کنید: «برای اینکه برسم باید از هوشم کمک بگیرم. هوشم مرا راهنمایی می کند می دانم که عقل و هوشم همین حالا پاسخ مناسب را به من میدهد و آنچه را که میخواهم برایم مهیا می کند. همه چیز روبراه است.» سپس این جملات را در ذهن با ایمان کامل تکرار کنید: «ضمیر ناخودآگاهم هر جوابی که احتیاج دارم برایم آماده می کند. جواب خودش در برابرم ظاهر می شود. ایمان و اعتقاد عمیق من شکوه و عظمت روحم را آشکار می سازد و مرا از وفور نعمت بهره مند می کند.»


ترس را از خودتان برانید و به خودتان تلقین کنید: « من با نیروی ضمیر باطنم قدرت انجام هر کاری دارم.»


از شناخت خدا تا رسیدن به آرزوها


من باور دارم که تمامی افراد قادر به احساس نیروی لایزال خداوند در درونشان هستند می توانند با آن ارتباط  برقرار کنند آنرا بشناسند وبه آن اعتمــاد کنند. ما در دنیای بیرونی نوع آشکار آگاهی نهفته ی در زندگی را  می بینیم ولی نمی توانیم آنرا با واژه ها توصیف کنیم. آگاهی نهفته وقتی بدست می آید که به کائنات اجازه بدهید نقش فعالی در زندگی ایفا کند. این تصمیمی کاملاً شخصی وخصوصی است وبه توضیح احتیاجی ندارد. هنگامی که این تصمیم باطنی را اتخاذ می کنید به تدریج آگاهی نهفته به بخشی نهفته از فطرت شما تبدیل می شود. اینکه فقط گوشه ای بنشینید و فقط درباره ی راهی برای رسیدن به آرزوها بیندیشید کار کاملاً بیهوده ای است. شما باید با کنار گذاشتن شک و تردید و اعتماد به احساسات درونی تان فضایی برای ورود خدا در زندگیتان باز کنید. هر انسانی اینک جسم است. زمانی جنین بوده. قبل از آن نطفه و پیش از آن انرژی بی شکل...این انرژی با قدرت بی انتهای خداوند شما را از ناکجا آباد به زمین آورده. در سطوح بسیارعالی تر معنویت فقط خداوند است که آدمی را به سوی سرنوشت مقدرش فرستاده. وجه خلاقیت وجود خداوند انسان را پیش می راند تا آنچه اراده کرده به تنهایی و یا با کمک افراد دیگر بیافریند.


بخشش ازمهمترین عوامل جذب خواسته ها


اگر حس می کنید در قسمتی از زندگیتان دچار درماندگی هستید و یا اینکه هر چیز دلخواهتان را جذب نمیکنید از مهمترین دلایل آن می تواند عدم بخشش باشد. بخشیدن سایرین از بعضی نظرها به کار انداختن «خود درون»است. وقتی به کسی می گوئید تو را بخشیدم در حقیقت گفته اید که به شکلی بر او برتری دارید. گام مهمتر اینست که از کسانی که فکر می کنید به آنها ضربه ای زده اید عذر بخواهید. به این شکل خودتان را نیز مورد بخشش قرار داده اید!
وقتی قضاوت را کنار بگذارید، خودتان را آزاد میکنید و اغلب زمانی خودتان را آزاد کردید، دیگران درست همان کار مورد نظر شما را انجام میدهند. ولی انگیزه شما باید ناشی از بخشیدن خودتان باشد. هر روز به خودتان یادآوری کنید که خدمت به همنوعان والاترین عبادتها در برابر خداست و از راه این اعمال پژوهش روحانی تان به ثمر می رسد. لازم نیست دیگران را متقاعد سازید که با کائنات ارتباط برقرار کرده اید باید آنرا در عمل نشان دهید. ظهور شادی و برکت نهفته در درونتان به عنوان پاداش برایتان کافی است.


تاثیر دعا بر زندگی


جای بی سرو صدا پیدا کنید وحداقل ده تا پانزده دقیقه در آنجا به سر ببرید. با آسودگی صاف در گوشه ای بنشینید. سعی کنید اصلا منقبض نباشید نفس عمیقی بکشید خودتان را آرام کنید. حداکثر تلاشتان را بکنید که تمامی افکار مربوط به گذشته یا آینده را از ذهنتان دور کنید و همه ی حواستان را به زمان حال متمرکز کنید. به افکارتان که به ذهنتان وارد شده و از آن خارج می شود دقت کنید. اگر فکری به ذهنتان خطور کرده آنرا نادیده نگیرید فقط به آن توجهی کنید و بعد آن را بحال خود بگذارید سپس دوباره برروی تنفس متمرکز شوید. اگر دریافتید که ذهنتان به جای دیگری رفته ببینید به کجا رفته و بدون اینکه قضاوتی درمورد آن بکنید باز هم بسراغ نفس کشیدن بروید و اجازه بدهید تنفستان افکارتان را مهار و کنترل کند. پس ازاینکه مدت معین به پایان رسید آرام بنشینید آهسته به طرف افکارتان بازگردید و در این زمان حواستان به اطرافتان باشد. به نرمی از جایتان برخیزید و به اندامتان کمی کشش بدهید. اکنون آماده شده اید که با آرامش کامل وانرژی بسیار زیاد سراغ کارهای روزمره تان بروید! تمرین مرتب مراقبه به شما کمک میکند تا ذهنتان را از پرت شدن حواس دور کنید، افکارتان را پاکسازی کرده و سطح ارتباط معنوی تان را ارتقاء دهید.  


"مراقبه یعنی سکوت و آرامش برای مدت زمانی مشخص و تمرکز بر روی نحوه تمرکز."


فقط با اعتقاد و ایمان کامل درونی است که دعاهایتان مستجاب می شود. ارزش دعای مداوم این نیست که خدای مهربان حرفهای دل ما را بشنود بلکه ما به این شکل پیام او را خواهیم شنید. تردیدی نیست که دعا کردن برای مقابله با خطرها عامل معجزه آفرینی است اما هرگز نباید تا زمان به ظهور نشستن گرفتاریها دست بر روی دست بگذاریم و دعا نکنیم بلکه بهتر است این عامل شگفت انگیز را به دست فراموشی نسپاریم و حتماً دقایقی از اوقات شبانه روز را به دعا اختصاص بدهیم تا آرامشی عمیق در عمق وجودمان پیدا کنیم.


پول و ثروت را به زندگیتان وارد کنید


برای رسیدن به اهدافتان باید دو ایده مشخص را به ذهنتان وارد کنید و آن دو ایده ثروت و موفقیت است. با تکرار «ثروت و موفقیت» استعدادهای قدرتمند نهفته در آنها را آزاد می سازید و به فعالیت وا می دارید تا بر اساس اصول و قوانین خلل ناپذیر شعور باطن،تجلی خواسته ها و آرزوهایتان را در دنیای بیرون شاهد باشید.درصورت باور داشتن وایمان آوردن به فقر درست همان را بدست می آوریم.به اصول ثروتمند شدن ایمان بیاورید تابه آرزوهایتان برسید. قبل از خراب کردن دنیای فقر و بدبختی باید ابتدا جایگاه و ریشه ی فقر را در ذهنم و نفسمان از بین ببریم و نابود سازیم. افکار انسان خلاق هستند و هر فکری گرایش دارد که در زندگی شخص متجلی شود. موفقیت, پیشرفت, ثروت و بسیاری از نکات مثبت دیگر وقتی در زندگی پدیدار می شود که آنها را انکار نکنیم. هرکسی خودش باید در جهت ترقی و خوشبختی خودش بکوشد. انکار افکار مثبت همچون مخلوط کردن اسید در ماده ی قلیایی است که ماده ی  خنثی می سازد. پس بکوشید افکار خوب را خنثی نکنید. هر چه راکه واقعی احساس کنید بالاخره به شکلی در زندگی خودش را نشان خواهدداد. آن نگرشی که مارا از لذت بردن از لحظاتمان باز میدارد یا ما را در موضوعی قرار می دهد که رفتاری خود ویرانگرانه داشته باشیم نگرشی ویرانگر است. باثروتهای درونتان ارتباط برقرار کنید و وفور نعمت، ثروت، موفقیت و...را از او بخواهید. با اندیشیدن در مورد این موضوعات، ذهن وضمیر پاسخ مناسب را در اختیارتان میگذارد.


تفکر نامحدود


آنچه را که تفکر نامحدود نام دارد نیازمند کوششی سازنده از طرف شماست. شاید تفکر نامحدود والاترین هنر در حد قابلیت های انسانی باشد. انسانهایی که تفکر نامحدود را برمی گزینند موجوداتی خشنودو راضی هستتند. احساس می کنند به جهان تعلق داشته واز تمامی جنبه های زندگیشان رضایت خاطر دارند. حس می کنند مورد علاقه بوده و قادرند بدون قید و شرط و رنج دوست بدارند. همیشه برزمان حال تکیه دارند و یقین دارند که به هر ترتیبی اوضاع پیشرفت خودش را دارد.چنین انسانهایی چگونگی فکرو رفتارشان را براساس عقاید دیگران تعیین نمی کنند. آنان درباره ی کارهایشان با خودشان مشورت می کنند و این اعتماد به نفس به آنها امکان میدهد تا کاملاً فارغ از عقاید دیگران عمل کنند.افراد نامحدود خودشان راتعیین کننده ی سرنوشتشان می دانند به همین دلیل هرگز خودشان را با شرایط وفق نمی دهند و در اکثر شرایط قادرند کاملاً طبیعی فکر کرده و رفتاری خودجوش داشته باشند و علت عمده این موضوع فقدان اضطراب در مورد قضاوت دیگران است. مسئله ی مهمی که در باره ی این آدمها باید درک کرد این است که در برنامه ها و مسؤلیت هایشان با تمام وجود درگیر می شوند و این درگیری از محدوده ی دنیای شخصی شان در می گذرد. ایشان به جای اجتناب از تجربیات جدید از آنها استقبال می کنند. نامحدودها در سطح بالاتری زندگی می کنند بیشتر به این دلیل که یادگرفته اند به جای انتقاد براساس درک و قدردانی فکر می کنند. در حقیقت افراد نامحدود اختیاردار افکارو در نتیجه برخوردهای خودشان هستند و نظریاتی را انتخاب می کنند که مطابق با آنها کارهای کوچک اهمیت خود را داراست و به جای اینکه زندگیشان را نکبت بار کنند،زندگی در خدمتشان قرار میگیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۳۰
ساجد موسی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی