ساجد

ساجد

باور به ناتوانی

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

یک دانشمند آزمایش جالبی انجام داد. اون یک آکواریم شیشه ای ساخت و اونو با یک دیوار شیشه ای دو قسمت کرد.
تو یه قسمت ماهی بزرگتر را انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر. ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگتر بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد...

اون برای خوردن ماهی کوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد.

بالاخره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به اون طرف آکواریم و خوردن ماهی کوچیکه غیر ممکنه.

دانشمند شیشه وسط را برداشت و راه ماهی بزرگه را باز کرد... اما ماهی بزرگ هرگز به سمت ماهی کوچک حمله نکرد.
می دانید چرا؟

اون دیوار شیشه ای دگیه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود.

یه دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود...

باورش به محدودیت...

باورش به وجود دیوار....

باورش به ناتوانی....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۷
ساجد موسی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی