ساجد

ساجد

توسعه نظریه رهبری در چشم اندازی از فلسفه کیرکگارد


Development of Leadership Theory in the Perspective

of Kierkegaard’s Philosophy

Vivi M. L.Storlsten – Ove D. Jakobsen

Received: 8 October 2013/Accepted: 7 February 2014/Published online: 26 February 2014

 The Author(s) 2014. This article is published with open access at Springerlink.com

 

چکیده: در این مقاله، ما موقعیت های مختلف در تئوری رهبری را از طریق چشم انداز کیرکگارد از حالت های وجودی بحث و مقایسه میکنیم. پس از ارائه خلاصه ای از سه حالت وجودی؛ "زیبایی شناختی، اخلاقی و مذهبی" و شرح تفسیر بازتاب فرآیند تغییر (گسترش زمینه ها)، ما نظریه های رهبری را در سه موقعیت اصلی "ابزار، مسئول و معنوی" ترکیب میکنیم. پس از آن، موقعیت های مختلف در تئوری رهبری را با سه حالت وجودی مقایسه و ادغام میکنیم. ما استدلال می کنیم که موقعیت های مختلف در تئوری رهبری نشان دهنده حالت های مختلف وجودی است. این به این معنی است که رهبران (و یا فرهنگها)  که به حالت زیبایی شناختی وجود وابسته اند تمایل دارند تا موقعیت ابزاری را برگزیند، رهبران (و یا فرهنگها) که به حالت اخلاقی وجود وابسته اند تمایل دارند تا موقعیت و سمت مسئول را برگزینند، و رهبران (و یا فرهنگها) که به حالت های مذهبی وجودی وابسته اند تمایل دارند تا سمت معنوی را برگزینند. مطابق با این استدلال، تفسیر "سه حالت وجودی" کیرکگارد در مورد توسعه تئوری رهبری توضیح میدهد و ما عمق بعضی ابعاد کلیدی در گسترش مفهوم هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق، تصویر انسان و اهداف سازمانی را میکاویم. نتیجه می گیریم که لازم است یک روند انتقال در حالت وجودی و تئوری رهبری به منظور مقابله با الگوهای اساسی بحران های طبیعی، فرهنگی و اقتصادی که ما امروز با آن مواجه هستیم شروع شود.

معرفی
بشریت در حال حاضر با چالش بی سابقه ای روبرو است، از ما میخواهد تا تجدید نظری اساسی در راهی که میبینیم بکنیم و جامعه را سازمان بدهیم. هرگز پیش از این در تاریخ تمدن انسان ها با بحران های جهانی به هم پیوسته که ما برای خودمان ساخته ایم روبرو نبوده اند-از 'رسوایی مالی، نقض حقوق بشر، اثرات زیست محیطی' (پالازو و شرر سال 2006، ص 71) تا به اکو سیستم و تجزیه جامعه ، از انقراض بسیاری از گونه ها و نابرابری های اجتماعی. اگر ما درک نکنیم که این بحران ها نشانه های عمیق اخلاقی، بحران اخلاقی و معنوی هستند، هیچ فنی در لحظه حاضر نمی تواند با ما کمک کند (آیزنشتاین 2011). ایجاد یک زندگی متعالی در جهان و آینده قابل دوام تقریبا برای انسان، برای زمین و برای نسل های آینده از همه گونه ها که زندگی می کنند عدالت است.پالازو et.al (2012) تقابل نیروهای روان شناختی و جامعه شناختی را در سه سطح مختلف تصور کرد، یعنی "ساخت حس فردی، وضعیت تصمیم گیری و بافت ایدئولوژیک"(پالازو و همکاران.2012،ص.324) .اتصال بین اقتصاد، نظریه های رهبری، توسعه انسانی و دیدگاه های وجودی مسائل اساسی به منظور درک الگوهای بحرانهای اساسی بالقوه هستند. در این مقاله، ما  موقعیت های مختلف در تئوری رهبری را با استفاده از چشم انداز کیرکگارد از حالت های وجود را برای پاسخ این پرسش بحث و مقایسه میکنیم.

ما با ارائه مختصری از سه حالت وجود شروع میکنیم: زیبایی شناسی، اخلاقی و دینی و با استفاده از تفسیر کنایه ای و  بازتاب دهنده، فرایند تغییر را توصیف میکنیم. سپس، ما در نظریه های رهبری را در سه موقعیت اصلی ترکیب میکنیم: ابزاری، مسئول و معنوی. پس از آن، موقعیت های مختلف در تئوری رهبری را با سه حالت وجود مقایسه و ادغام میکنیم. ما استدلال می کنیم که موقعیت های مختلف در تئوری رهبری نشان دهنده حالت های مختلف وجود است. این به این معنی است که رهبران (و یا فرهنگها) که به حالت زیباشناختی وجود اتکا میکنند موقعیت ابزاری را ترجیح می دهند، رهبران (و یا فرهنگها) که به  حالت اخلاقی وجود اتکا میکنند موقعیت مسئول را ترجیح می دهند و رهبران (و یا فرهنگها) که به حالت مذهبی وجود اتکا میکنند موقعیت معنوی را در تئوری رهبری ترجیح می دهند. پیاده سازی یک موقعیت و سمت در تئوری رهبری که با حالت وجود رهبر (یا فرهنگ) هماهنگ نمیشود مشکل ساز است. از این رو، تغییر از یک موقعیت تئوری رهبری به موقعیت دیگر دلالت بر یک تغییر متناسب در حالت وجود و یا بالعکس دارد. ما استدلال می کنیم که تفسیر جالب-بازتابنده (گسترش زمینه های) سه حالت کیرکگارد از وجود مربوط به توسعه تئوری رهبری توضیح می دهد ، و ما عمیق تر به برخی از ابعاد کلیدی حفر کردن در زمینه گسترش تفسیر جالب بازتابنده: هستی شناسی، معرفت شناسی ، اخلاق، تصویر انسان و اهداف سازمانی. برای درک و حل برخی از چالش های فوری ترین جامعه جهانی مواجه است، نتیجه می گیریم که تغییر به سمت رهبری معنوی از اهمیت بزرگ است.

 

حالت های کیرکگارد از وجود

کیرکگارد بین سه حالت و یا حوزه های وجود تمایز قائل شده: زیبایی شناسی، اخلاقی و دینی. قبل از ورود به هر یک از حالت های مختلف، فرد چیزی بیش از یک عضو ناشناس از جمعیت نیست. فرد بسیار ساده تر و مطمئن تر اینرا که باید مانند دیگران باشد ، یک کپی شود، یک عدد و همراه با جمعیت باشد' پیدا کرد (کیرکگارد 1989، ص. 36). داستانی که کیرکگارد می گوید این است که توسعه درونی یک فرد از "کذب" بودن به بودن در حقیقت است، از طریق توسل به تجربه درونی خود، ملاحظات است که او را منجر به اتخاذ یک حالت خاص از زندگی و محدودیت های آن تحمیل می کند.

حالت زیبایی وجود

زیبایی پرستی خود را در بسیاری از سطوح مختلف پیچیدگی و خودآگاهی و در سطحی بسیار فراتر از آن، از صرف پیگیری لذت به خاطر لذت را بیان می کند. شخص ظریف طبع توسط حس و انگیزش اداره میشود و تمایل دارد خود را به همان صورت که در آن مرحله "است تفسیر کند و زندگی این است که خیلی جدی گرفته نشود. انتخاب، بدبینانه است: " آنچه که من انتخاب کنم مهم نیست چرا که به نتیجه مطلوب خواهد رسید و یا معادل آن، به همان اندازه بد میشود'(جونز 1975، ص 220.). اگر او تا به حال اهداف بلند مدت را اتخاذ کرده و یا مایل به تعقیب اصول خاص است، این در یک روح کاملا "تجربی" انجام می شود. مردی که زیبا زندگی می کند واقعا در کنترل نیست، همچنین خود او و یا وضعیت او، او تمایل دارد تا در لحظه زندگی کند، هرآنچه لحظات زود گذر در راه سرگرمی، هیجان و علاقه خواهد آورد (گاردینر 2002، ص. 48). این به این معنی است که او  در لحظه تصمیم خواهد گرفت در غیر این صورت به سرعت ایده دیگر به او چنگ میزند. (کوپر 1996، ص. 331). متعهد به هیچ چیز دائمی و یا قطعی نبوده، حواس پرت است که در یک زمان معین ممکن است یک چیز فکر کند در و در زمان دیگر دقیقا مقابل آن فکر کند. 'زندگی او، بنابراین، بدون' 'تداوم' '، فاقد ثبات و تمرکز است، دوره تغییر بر اساس خلق و خوی یا شرایط، مانند حرف جادوگر است که از آن یک معنا را می توان در حال حاضر کرد و سپس دیگری، بسته به اینکه چگونه یک شخص آن را تبدیل کند (گاردینر 2002، ص. 48).

از ویژگی های ضروری یک شخص در مرحله زیبایی این است که او از هر گونه تعهد اجتناب میکند. هرچقدر ویژگیهای شخصی، اجتماعی، و یا رسمی، که بخواهد زمینه انتخابی او را محدود کند و از پیگیری هرآنچه جذاب است مانعش شود (کنی 1998، ص. 299). با این حال، هرگز نباید ادعا کرد که شخص ظریف طبع همیشه با انگیزش صرف اداره میشود. او همچنین ممکن است منعکس کننده و محاسبه گر باشد. شخص ظریف طبع وجود خود به عنوان یکی شخص آزاد تلقی میکند ، اما آن آزادی که در این حالت از وجود است، در واقع، بسیار محدود است. عوامل خارجی مانند اموال، قدرت و محبت و برای دیگر انسان ها از اهمیت بسیار برخوردار است. عوامل داخلی مانند بهداشت و زیبایی فیزیکی نیز برای زیبایی شناسی مهم هستند. 'در این مرحله، ما خودمان را به طور  اخلاقی و به طور جدی در زندگی درگیر نمیکنیم ، اما ناظرانی منفعل باقی می مانیم "(Skirbekk و Gilje 2001، ص. 340). شخص ظریف طبع به شرایط خارج خود وابسته است و در تحریک خارجی است، و از این رو به هم پیوسته و تابع اقتضا است.

حالت اخلاقی وجود

در حوزه اخلاقی زندگی جدی است. فرد جای خود را در نهادهای اجتماعی و تعهداتی که از آنها پیروی میکند می پذیرد. یک شخص تعیین استانداردهای اخلاقی و تعهدات را می پذیرد و در نتیجه شکل و قوام به زندگی خود می دهد (کاپلستون، 1985، ص. 342). حوزه اخلاقی تغییر حوزه زیبایی شناسی را شکل میدهد ، وظایف مشخص بوده و مسئولیت دارای اهمیت زیادی می باشد فردی که چنین زندگی میکند نیز باید هنجارهای خاص و ارزشهایی که او به عنوان ارزش برای خودش و دیگران رعایت میکند تایید کند. دسته بندی های اساسی برای اخلاق '' خوب و بد '' و '' وظیفه ''هستند، و اشاره به این دارند که آنها به معنی لزوم توسط همه کسانی که آنها را مورد استفاده قرار میدهند "به اشتراک گذاشته شود (گاردینر 2002، ص. 55). انتخاب مشکل و جدی میشود زیرا 'مردان اخلاقی باید تصمیم بگیرند که چگونه دستورالعملهایشان را برای موقعیت های مختلف که در آن خود را پیدا کنند' بکار ببرند (جونز 1975، ص. 220). او از زندگی زیبایی شتاختی همیشگی دست میکشد و لذت امور زودگذر را ترک میکند. مرد اخلاقی ممکن است روی ضعف انسان حساب بکند ، (...) اما او فکر می کند که می تواند توسط قدرت اراده، روشن شده با ایده های روشن بر آن غلبه کند (کاپلستون، 1985، ص. 343). فرد اخلاقی  خارج از جمعیت می ایستد. او جای خود را در جامعه، نه خود آگاه اما توسط یک عمل انتخابی خود آگاهانه بر میگزیند '(کنی 1998، ص. 299). او در شرایط خاص به دنیا آمده است، اما انتخاب کننده قائده خود است به جای آنکه صرفا دست خوش پیشامد شود. با چنین درکی از باطن و بحران خود اکتشافی، 'مردی است که آمده تا تشخیص بدهد، نه تنها اینکه که او تجربی است، اما اینکه که او واقعا آرزو دارد که بشود' (گاردینر 2002، ص. 54). از آنجا که حالت اخلاقی شامل مطالبات سخت در فرد است، او به وضوح از ضعف انسان آگاه شده و این برای او احساس گناه و آگاهی از گناه را ارمغان می آورد.

 

حالت مذهبی وجود

در این حالت 'آن ایمان به خدا است که زندگی شخص را تعیین میکند، ایمانی که می تواند با خواسته های اخلاقی در تضاد باشد "(کوپر 1996، ص. 332). تمایل، صدایی قطعیست، و آن 'یک سوال (در اینجا) در مورد میل در یک فرد خاص اما نیست در مورد میل به عنوان یک اصل، به صورتی معنوی مشخص است (کیرکگارد 2004، ص. 93). حالت های اخلاقی و مذهبی توسط دو نوع اعمال، متفاوت گشته اند، برای همان عمل ممکن است انگیزه، صرفا اخلاقی (یا در واقع از انگیزه زیبایی) به عنوان انگیزه های مذهبی باشد. نه آن که صرفا تفاوت بین محاسبه و تعهد باشد، یک مرد ممکن است شور و حرارتش در مرحله اخلاقی جدی باشد. تفاوت (...) است بین تعهد به (...) به سببی و یا قانون با تعهد به خدا (جونز 1975، ص. 222).

کیرکگارد به داستان کتاب مقدس در خصوص فرمان خدا به ابراهیم برای کشتن پسرش اسحاق به عنوان قربانی اشاره میکند. اما، قهرمان اخلاقی، مانند سقراط، زندگی خود را به خاطر یک قانون اخلاقی جهانی قربانی میکند، (کنی 1998، ص 299) "قهرمانی ابراهیم پشت اطاعتش به عنوان شخصی است که فرمان خدا را اطاعت کند. اگر ابراهیم یک قهرمان است، همان گونه که کتاب مقدس می گوید، تنها می تواند از نقطه نظر ایمان باشد. 'عمل ابراهیم از نظر اهداف والای خود از دستورات اخلاقی تخطی کرد (کنی 1998، ص. 300). کیرکگارد تاکید می کند که آن ایمان نتیجه هیچ هدف مستدلی نیست. آن به دنبال این معنی است که انسان با ایمان به طور مستقیم با خدای شخصی مرتبط است که خواسته هایش مطلق هستند و نمی توانند به سادگی با استفاده از استانداردهای عقل انسان اندازه گیری شوند. بی نهایت یا مطلق 'دیگر' فراتر از عقل انسان و درک است، 'پارادوکس ایمان این است، که فرد بالاتر از جهانی است، که فرد (...)رابطه خود را با جهان توسط رابطه خود با مطلق تعیین میکند ، نه رابطه خود را با مطلق توسط رابطه خود با جهان '(کیرکگارد 2012، ص. 58).

 

تفاسیری از روندهای توسعه

با توجه به Skirbekk و Gilje (2001)، تفسیرهای مختلف خوبی از روند توسعه در طبقه بندی کیرکگارد از حالات وجود، موجود است. کمال گرا، سنتز و جالب بازتابنده. ما در تفسیر جالب بازتابنده که به عنوان یک زمینه گسترش آگاهی مشخص شده تمرکز می کنیم. انتخاب وجودی روندی را آغاز میکند که از طریق آن نگرش ما نسبت به زندگی تغییر کرده (شکل 1).

در این تفسیر، شخص زیبایی گرا به عنوان شخصی ظاهر میشود که فاصله درونی از زندگی را حفظ میکند، که در آن زندگی خالی از اخلاق است چون همه چیز فقط زمانی معتبر است که هیچ چیز دیگری نباشد. پیامدها بی ربط هستند. 'در این معنا، شخص زیبایی گرا تجسم نیهیلیسم اروپایی به معنای نیچه ای است' (Skirbekk و Gilje 2001، ص. 342). جهش به حالت اخلاقی وجود، حاوی انتخابی است که در آن مردم خود را به عنوان هدف ببینند. کلمه راهنما ممکن است خودآگاهی باشد و اراده برای راهنمایی زندگی خود ما، و یا عشق و شور و باطن صادقانه (Skirbekk و Gilje 2001، ص. 342).' 'برای داشتن یک وجود معتبر نباید یک تماشاگر صرف و یا مسافر در زندگی بود بلکه، باید کنترل سرنوشت خود را به دست گرفت (کنی 1998، ص. 300). شخص اخلاقگرا، در مقابل شخص زیبایی گرا بر اضطراب و ناامیدی هستی غلبه میکند. برای کیرکگارد، تنها انتخاب خود آگاه زندگی ما است که از نظر اخلاقی قاطع است. در مواجهه با این چالش، شخص اخلاقگرا، آگاه می شود که قدرت های او در مواجهه با خواسته های قانون اخلاقی مشترک، ناکافی هستند، و دین تنها قدرتی است که می تواند وجود زیباشناختی را از درگیری اش با وجود اخلاقی آزاد کند '(کیرکگارد 2012، ص .(78 برای فرار از این، فرد باید دید خود را"از حوزه اخلاقی به حوزه مذهبی 'گسترش دهد (کنی 1998، ص.299)در مبارزه با گناه و احساس وحشت و نگرانی، 'ما یک رابطه پرشور و جالب بازتابنده با خودمان و خدای تاریخی داریم. (Skirbekk و Gilje 2001، ص. 342).

موقعیت ها در تئوری رهبری

در بخش زیر، تئوری های رهبری را در سه موقعیت مختلف ما قرار داده ایم: ابزاری، مسئول و معنوی.

موقعیت ابزاری

فلسفه مدیریت علمی تیلور(2011)  به استفاده موثرتر از منابع انسانی کمک کرده است. کارگران پتانسیلی را نشان میدهند که می تواند از طریق آموزش های فردی بر اساس اصول خاص کارها بهره برداری شود و مطالعات علمی در مورد اینکه چگونه وظایف مختلف میتوانند به صورت بسیار کارا انجام دهند. از آنجا که کارگران به صورت ذاتی تنبل اند و کار کردن را دوست ندارند، اجتناب آنها زمانی که چندین کارگر با هم در گروه باشند تقویت میشود. با شخصی سازی وظایف کار و اختصاص هر کارگر به یک مدیر، ممکن است این نوع از تنبلی سازمان یافته کاهش یابد. به عنوان یک نتیجه، به یک ساختار سازمانی سلسله مراتبی استبدادی که در آن هر کس از دستورات مدیر ارشد خود اطاعت کند نیاز است. حقوق و دستمزد مهم ترین و شاید تنها انگیزه برای کار است و کارگر می تواند پاداش خود را با پیگیری دستورالعملهای کار رهبران 'افزایش دهد. مدل های مدیریت استبدادی ممکن است به مدل های دموکراتیک مبتنی بر مشارکت اضافه شده و یا به جای آن بنشینند. مک گرگور (1960) و سنت روابط انسانی استدلال کرد که حکومت بر اساس اصول دموکراتیک، افزایش بهره وری و افزایش سودآوری را فراهم می کند. پاداش از نظر افزایش اعتماد به نفس و احترام از سوی همکاران حداقل از افزایش در حقوق و دستمزد مهم تر است. توانایی استفاده از تخیل، ابتکار و خلاقیت در حل چالش های سازمانی، تقریبا در تمام مردم وجود دارد، و بهره وری و سودآوری بر توان مدیریت در تسهیل شرایط برای کارگران بستگی دارد. با وجود تفاوت های عمده بین این دو نظریه، هر دو با تمرکز بر بهره وری و سودآوری مشخص شده اند.

 

موقعیت مسئول

مدیریت مشارکتی (Ouchi 1981) بر این فرض است که مردم در این سازمان وابسته هستند و توسعه احساس جامعه، مقابله با خودخواهی و نادرستی در شرکت است. مراقبت و رفتار نوع دوستانه نتایج طبیعی روابط اجتماعی نزدیک است. سازمان می تواند تنها با حفظ تعادل ظریف بین صمیمیت از یک سو و هدف و صراحت در دیگر سو اقتصادی موثر و رضایت بخش عاطفی داشته باشد.(ouchi1981، صص. 53-54(.

سودآوری به عنوان یک پاداش برای ارائه محصولات با کیفیت بالا به مشتریان، کمک به کارکنان در توسعه شخصی خود و تمرین مسئولیت های اجتماعی و زیست محیطی درک شده است. ارزش جمعی سازمانی از طریق نمادها و اسطوره ها ابلاغ شده و به کارکنان برای تجربه و تمرین مشترک مسئولیت کمک میکند. دانش ضمنی از اهمیت زیادی برخوردار است و تنها راه تغییر رفتار انسان از طریق توسعه فرهنگی است. 'فرایند مدیریت مشارکتی، یک بار آغاز شده است، تا حد زیادی خود کفا است به دلیل آن که ارزش های اساسی همه کارکنان را جذب میکند. و در واقع روند ترویج بهره وری بیشتر شده و بهره وری از طریق هماهنگی بهتر میشود ' (Ouchi 1981ص. 110).

اهمیت ارزشها گسترش چندین نسخه از نظریه های شبکه و ذینفعان و نظریه های رهبری مبتنی بر ارزش ایجاد کرده است، که در آن "دست زدن به '' همه چیز" مدیریت عمل است، در حالی که نظارت هنر مراقبت از آنچه برای اختیار واگذار شده است میباشد : در این مورد، منافع مشتریان، کارکنان، جامعه، نسل های آینده، و طبیعت خود اوست (میلر و میلر 2008، ص 12). یک هدف مشترک، و یا ارزش سیستم، برای کسب و کار "کنترل" بهتر در شبکه های به جای دستور و اعتقاد نسبت به 'ایجاد ثروت بهینه برای همه به نفع ذینفعان است (میلر و میلر 2008، ص. 13). تعاملات همکاری بین افراد خلاقیت شبکه های کسب و کاررا تحریک میکند. 'به طور مداوم به ما گفته میشود تا با اطلاعات، مردم، رویدادها، ایده و زندگی در ارتباط باشیم. حتی واقعیت است که از طریق مشارکت ما روابط ایجاد شده است '(ویتلی 2006، ص 166). کارکنان به سوال از ارزش های اصلی شرکت، استراتژی ها و اقدامات بنیادی تشویق شده اند، و آنها به عنوان 'شرکتهای اختصاصی رفتار میکنند. پستها و ترفیعات دیگر نقطه کانونی برای توسعه حرفه ای نیستند. انواع و توسعه شخصی سنجش برتر فرض می شود. مدیریت مشارکتی و رهبری مبتنی بر ارزش بر ارزش جمعی مانند مسئولیت های اجتماعی و زیست محیطی تمرکز کرده اند.

موقعیت روحانی

این یک واقعیت غیر قابل انکار است که معنویت محل کار توجه رو به رشدی در طول دهه گذشته دریافت کرده است'(Gotsis و Kortezi 2007، ص. 575). نویسندگان متعددی انواع تعاریف از معنویت ارائه داده اند. تعریف عمومی از معنویت هست که "یک جهان بینی به علاوه یک مسیر" (Cavanagh و Bandsuch 2002، ص. 110).  میتروف و دنتون (1999، ص. 86) معنویت را به عنوان «احساس عمومی از مرتبط شدن به یکی کاملتر از خود ، دیگران و کل جهان تعریف میکنند. میلر و میلر (2008، ص 17) معنویت را به عنوان "نفس" متحرک سازی فرد و جامعه، نفس برای استنشاق، قدرت ماجراجویی و خلاقیت، انرژی و آگاهی خصوصیات 'زمینه های مشترک' خلقت  تعریف میکنند. این تعاریف مطابق با Pruzan و Pruzan Mikkelsen (2007) هستند که استدلال می کنند که مردم انسجام درونی را تجربه بکنند و در کارشان معنی کنند. آنها در مورد رهبری معنوی میگویند که در آن اهداف شرکت از اهداف مربوط به توسعه اجتماعی مثبت جدا نیست.

Pruzan (2012) استدلال می کند که ما باید همدلی مان را ، توانایی در غرق شدنمان در تجربیات، افکار و احساسات دیگران را برای ترویج منافع مشترک توسعه دهیم. معنویت، افراد، سازمان ها و جامعه را متصل میکند، و "معنویت به سادگی بخشی از آنچه در آن به معنی انسان، جدا از شرکت های انسانی در کسب و کار است (میلر و میلر 2008، ص 20). ارتباط بین معنویت و رهبری در 'به رسمیت شناختن است که همه ما صدای درونی داریم که  منبع نهایی خرد در کسب و کار سخت و تصمیم گیری های شخصی' است(فرای و کوهن، 2009، ص. 270).
با توجه به فرای (2003)، رهبری معنوی در داخل یک مدل توسعه یافته است که در آن انگیزه درونی از انگیزه های خارجی مربوط به بهره وری و سودآوری مهم تر است روابط با عشق نوعدوستانه، امید و ایمان مشخص می شود. عشق نوعدوستانه به عنوان یک حس تمامیت، هماهنگی و رفاه بر اساس از خود گذشتگی و اندیشه نسبت به خود و دیگران تعریف میشود. امید اشاره میکند به خواسته ای که شخص انتظار دارد برآورده شود. ایمان قوی تر است و نشان می دهد که شخص مطمئن است که چیزی اتفاق خواهد افتاد، حتی اگر هیچ مدرکی دال بر این وجود نداشته باشد. مردم با امید و ایمان یک چشم انداز دارند "جایی که آنها در حال رفتنند، و چگونه آنها به آنجا میرسند، آنها مایل به مواجهه با مخالفت و تحمل سختی ها و رنج ها، برای رسیدن به اهداف خود هستند '(فرای 2003، ص. 713). امید و ایمان منابع اعتقاد به این هستند که چشم انداز سازمان، هدف یا ماموریت را می توان به دست آورد. این، به معنای تغییر در هدف اصلی سازمان، 'تحقق معنوی و خدمت به جامعه است، که در آن هر دو  مشتق شده و برانگیخته شده اند از یک آگاهی متعالی' (میلر و میلر 2008، ص 19) و ایجاد ثروت  نتیجه ساده طبیعی از برتری در زندگی و کار از یک بافت معنوی است "(میلر و میلر 2008، 20 ص.).


ارتباط تئوری رهبری و حالات وجود کیرکگارد

مطابق با پالازو et.al (2012، ص 325)، ما استدلال می کنیم که حالت های مختلف وجود می تواند به عنوان چارچوب(ذهنی)  یا 'سازه هایی که ساده شده اند و درک ما را از یک واقعیت پیچیده هدایت میکنند' مشخص می شود. کوری اخلاقی به عنوان ناتوانی موقت برای دیدن ابعاد اخلاقی یک تصمیم در شرایط خطر "تعریف شده است (پالازو و همکاران. 2012، ص. 325). درجات مختلف 'اختلال بینایی یا آگاهی را در چنین شرایطی می توان با حالت های مختلف وجود توضیح داد. کوری اخلاقی از فعل و انفعال بین گرایش به سمت چارچوب سفت و سخت و فشار متنی می آید. حس گیری و تصمیم گیری همیشه در زمینه ایدئولوژیک تعبیه شده، و با توجه به Zsolnai (2004)، کالبد اخلاقی اقتصاد تعیین می کند که چهره انسان اقتصادی اخلاقی غلبه میکند. هزینه نسبی رفتار اخلاقی در زمینه های نهاد های مختلف که در آن افراد و سازمانشان جاسازی شده و نباید نادیده گرفته شود متفاوت خواهد بود. در یک سر شاخص، اقتصادها و سیستم های مدیریت بر اساس مفروضات مکانیکی تقویت کننده موقعیت ابزاری دقت گرا را پیدا کردیم، و در سر دیگر ما اقتصادها و تئوری رهبری مبتنی بر جهان بینی ارگانیک که موقعیت معنوی را تغذیه میکند پیدا کردیم. (Storsletten و Jakobsen 2013)

در پاراگراف های زیر، ما مقایسه و ادغام میکنیم موقعیت خود را در تئوری رهبری با سه حالت وجود در نظریه کیرکگارد از توسعه انسانیما استدلال می کنیم، در مرحله اول، که موقعیت ابزاری چند شباهت را با حالت زیبایی  وجود سهیم میشودثانیا، ما استدلال می کنیم که موقعیت مسئول برخی از شباهت ها در مقصود با حالت اخلاقی دارد. ثالثا، موقعیت معنوی و حالت دینی وجود نیز اشتراک زیادی دارند.

 

رابطه ابزاری-زیبایی شناختی

هر دو مدیریت علمی و روابط انسانی برای بهبود بهره وری برای بسیاری از شرکت ها بر اساس بهره برداری موثر از منابع انسانی، ورودی مهم فراهم می آورند. حتی اگر تفاوت زیادی بین تصویر منفی و مثبت از انسان در دو نظریه وجود داشته باشد، هر دو در ابزار برای افزایش بهره وری و افزایش سود دهی تمرکز می کنند. تمرکز بر حقوق و دستمزد و تسهیل شرایط برای توسعه پتانسیل های فردی در هر کارگر ابزاری برای رسیدن به اهداف شرکت می باشد. در هماهنگی با این توصیف، افراد ساکن در حالت زیبایی وجود، با توجه به کیرکگارد، به شرایط خارج از خودشان وابسته اند. علاوه بر این، این افراد در زندگی خود را اخلاقی و جدی حساب نمیکنند. آنها در و برای لحظه زندگی می کنند. مردمی که با طبع زیبایی شناختی زندگی میکنند در واقع در کنترل نیستند، نه در رابطه با خود و نه موقعیت خودشان. این متناسب است با نظریه رهبری ابزارگرا که، به درجات مختلف، موقعیت محیط بیرونی و اصول کنترل به عنوان نقطه کانونی به طور کلی برای دستیابی به هدف میباشد.
با توجه به بسیاری از ویژگی های همزمان، حالت زیبایی وجودی و موقعیت ابزاری یکدیگر را تقویت میکنند. بنابراین، ما می توانیم نتیجه بگیریم که رهبران در حالت زیبایی وجود به خوبی برای کار در موقعیت ابزاری رهبری مناسب میباشند. از آنجا که تمام انرژی بر افزایش نفع خود محور (و یا حداکثر سازی سود) متمرکز شده است، چالش های اجتماعی و زیست محیطی تنها تا زمانی که آنها بتوانند به حداکثر سود شرکت کمک کنند متمرکز شده اند. شرکتهایی که با دیدگاه ابزاری-زیباشناختی مشخص شده اند اساسا بر سود کوتاه مدت تمرکز دارند، و آنها از منابع خود صرفا برای به دست آوردن بزرگترین سود ممکن، بدون در نظر گرفتن عواقب و یا خطر همراهش استفاده میکنند. رنی اوفارل استدلال می کند که "برخی از شرکت ها این استراتژی را به طور انحصاری، به طور مداوم در روند جهش بزرگ بعدی به کار میگیرند (http://smallbusiness.chron.com) .

 

ارتباط مسئول-اخلاقی

نظریه های رهبری مشارکتی و مبتنی بر ارزش ورودی مهم برای درک تعیین کننده این که شرکت به طور جدایی ناپذیری با شرایط فرهنگی و زیست محیطی مرتبط است ارائه میدهد. ارزش جمعی سازمان باید به کارکنان در توسعه شخصی خود کمک کند و کمک کند به آنها تا مسئولیت همگانی اجتماعی و زیست محیطی را تجربه کنند و تمرین کنند. در مرحله اخلاقی، فرد وظایف و تعهدات مشخص نهادهای اجتماعی و فرهنگی محلی را می پذیرد. فرد اخلاقی جای خود را در جامعه از طریق یک عمل انتخابی خود آگاه مشخص میکند. برخلاف زیبایی شناختیها که در خارج متمرکزند، اخلاقگرایان مستقیم توجه خود را به سمت طبیعت خود دارند. این است که از نزدیک با ایده های خود دانش، خود پذیرش و خود تحقق همراه است. موضوع اخلاقی تشابه بیشتری را با کسی که به خود به عنوان یک هدف توجه میکند و از قدرت خود به طور مداوم برای کنترل و توسعه استعدادها، ویژگی ها و احساسات خودش استفاده میکند سهیم میشود. برای چنین فردی تسلیم شدن به قدرتهای دارای اختیارمحیط خارج و احتمالات بی حساب، سوال بی موردی است. فرد اخلاقی در زندگی خود بیانی جهانی دارد و مطابق با دسته اساسی مانند "خوب و بد" و "وظیفه" عمل می کند. حالت اخلاقی وجود شباهتهایی را با آرزوی کاربرد بدون عارضه استانداردهای کلی، عمومی یا سازمانی مشترک در مدیریت مشارکتی و رهبری مبتنی بر ارزش سهیم میشود.
در این حالت اخلاقی وجود و موقعیت مسئول، هردو بر اساس بسیاری از مفروضات مشترک هستند، معقول است که نتیجه بگیریم که رهبران در حالت اخلاقی وجود به خوبی به موقعیت مسئول ضمیمه شده اند. آنها به مسئولیت های اجتماعی و زیست محیطی تا زمانی که فعالیت در ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده در جامعه هستند اولویت میدهند.  VOLVOدر وب سایت خود را کسب و کار خود را که به وضوح  تشبیه کرده ویژگی های ارتباط مسئول-اخلاقی را شرح میدهد. آنها اشاره می کنند که اگر شرکتی غیر انتفاعی است در آینده بجهت افزایش سرمایه برای سرمایه گذاری در فن آوری پیشرفته سازگار با محیط زیست و بهبود در محل کار با مشکلاتی روبرو خواهد شد. اگر در نشان دادن مسائل زیست محیطی با شکست مواجه شود ، خطر عظیمی از جهت کسب شهرت بد که به نوبه خود به از دست دادن مشتریان و سود منجر خواهد شود وجود دارد. علاوه بر این، اگر شرکت حقوق بشر و مسائل اجتماعی را نادیده بگیرد، استخدام و حفظ کارکنان با مجموعه ای از مهارت های حقیقی را می تواند دشوار کند. (http://www.volvogroup.com).

ارتباط معنوی مذهبی

رهبری معنوی نیاز به یک تغییر رادیکال در درک ما از واقعیت دارد. رهبری معنوی نشان دهنده یک تغییر اساسی در شرکتی است که به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از یک جامعه بزرگتر است که در آن هدف بسیار فراتر از مرزهای سنتی این شرکت از سود صرف و زیان نهفته آن درک شده است. رهبری با پایه معنوی، به یک تغییر کامل در طرز فکر و در میان چیزهای دیگر، که منجر به راه حل های مکانیکی که از نظر جهان بینی ارگانیک (رهبری معنوی) درک میشود نیاز دارد. برای تفسیر راه حل های ارگانیک با استفاده از درک مکانیکی از واقعیت، به عنوان مدیریت علمی، یک موضوع اساسا متفاوت است. علاوه بر این، تفسیر مدیریت مشارکتی و رهبری مبتنی بر ارزش در چشم انداز ارگانیک لزوما همه را رد نمیکند و یا هر مورد نیاز اخلاقی نیست اما حاکمیت مطلق اخلاقی دیگر نمی تواند در یک زمینه از رهبری معنوی در نظر گرفته شود. آن به نسبت برتری دارد چشم انداز معنوی که در آن خودکفایی اخلاق، به عنوان یک نهاد اجتماعی و جهانی اذعان شده، به صراحت به چالش کشیده. موضوع مذهبی برای مقاومت در برابر دیکته اخلاق متداول آماده است. علیه هر توقع منطقی، او هنوز هم معتقد است که او در برخی راهها خواهد برگشت داده شده است که از او خواسته شده تا قربانی کند هنگام تعیین رابطه خود با جهانی مطلقرهبران در حالت مذهبی وجود توسط یک تجربه بصری از وحدت و انسجام برانگیخته شده اند، و ما آن را شبیه انکه احساس آنها به موقعیت معنوی در نظریه رهبری جلب شده پیدا کرده ایم.
به این ترتیب، ما رهبران را با پتانسیل لازم برای تغییر اساسی چارچوب مرجع تشخیص میدهیم و از این رو تغییرات اساسی در مسئولیت برای محیط های اجتماعی و طبیعی ایجاد میکند. با توجه به Lindner (2012)، ما برای توقف توالی شکست آشنایی، رهبران با شجاعت پیدا خواهیم کرد، و همه چیز را از دیدگاه های جدید و ارزشمند تر میبینیمWeleda . شرکتی است که به وضوح نشان دهنده ارتباط معنوی مذهبی است. در وب سایت خود، توضیح می دهند که از زمان تاسیس آن، Weleda محصولاتی ارائه کرده است که از 'انسانیت در توسعه شخصی خود، در حفظ، ارتقا و اعاده سلامت خود و در تلاش های خود برای رسیدن به رفاه فیزیکی و سبک زندگی متعادل' حمایت میکند (HTTP:. //www.weleda کام). رویکرد اقتصادی Weleda بر وجود یک هدف ، جهان معنوی عاقلانه قابل فهم بنا شده که منجر به تمرکز جدید بر مردم و طبیعت است. به عنوان یک شرکت جامعه محور، Weleda  اهمیت زیادی برای ارائه کارکنانش، تامین کنندگان و شرکایش میدهد.

 

توسعه روشن توسط تفسیر نکته جالب-انعکاسی

بر اساس تفسیر جالب-بازتابی از حالت کیرکگارد از وجود، ما ارتباط بین سه حالت وجود و سه موقعیت خود را در تئوری رهبری به عنوان یک روند گسترش آگاهی توصیف کردیم. سطوح بعد دستاوردهای سطوح پیش از آن را ادغام و بازتفسیر میکند. به عنوان مثال، زمانی که رابطه ابزار-هدف در ارتباط با ابزاری-زیبایی شناختی، توصیف آگاهانه ای از ارتباط معنوی-مذهبی تفسیر شد، رابطه بین متغیرها تغییر کرده است. بهره وری و سود دیگر برایشان هدفهای دوری نیستند بلکه وسیله ای برای رسیدن هدف های فردی، اجتماعی و زیست محیطی است.
ما در حال حاضر همانگونه که تفسیر جالب-بازتاب روشن ساخته در تئوری رهبری تمرکز خواهیم کرد و در مورد فرایند تغییر به عنوان تاثیر آن بر هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق، تصویر انسان و اهداف سازمانی بحث میکنیم.

هستی شناسی

موقعیت ابزاری بر اساس جهان بینی مکانیکی است با این ایده که قسمتهای ماده ماهیتی جدا از هم دارند (اتمیسم)، با یکدیگر تنها به صورت خارجی مربوط هستند. سازمان و بازار هر دو چیزی بیش از مکانیسم صرف بر اساس فعل و انفعال بین بازیگران خود خواه که به دنبال رسیدن به هدفشان هستند، نیستند. یکی از مهم ترین عواقب ناشی از جهان بینی مکانیکی این است که کل جهان به طور کامل مبتنی بر علت و قطعی است و هیچ ظرفیت چه برای خلاقیت، خودانگیختگی، خود جنبش و یا چیز نو ارائه نمی دهد. در جهان بینی مکانیکی، تفسیر شده که بازیگران در بازار قرار است به طور مستقل از یکدیگر عمل کنند تا اینکه منافع شخصیشان را به حداکثر برسانند.

موقعیت دارای مسئولیت بیشتر در یک جهان بینی فرهنگی بر اساس این پیش شرط که مردم در سازمان ها باورها ، نگرش و مهارت های مشترک دارند استوار است. این که ، با توجه به جهان بینی فرهنگی، درک کامل یک فرد بدون درک فرهنگش غیر ممکن است. در زمینه تئوری رهبری، فرهنگ به عنوان الگوهای رفتاری، باورها و ارزش های اشتراک گذاشته شده یک گروه از مردم در درون سازمان و یا جامعه گسترده تر تعریف میشود.
 

فرهنگ شامل همه چیز، از زبان و خرافات به باورهای اخلاقی و ترجیحات غذایی میشود. هر نیروی اجتماعی و فرهنگی موثر بر زندگی انسان برای چشم انداز فرهنگی مهم است. مدیریت بازرگانی و تئوری رهبری می توانند، با توجه به چشم انداز فرهنگی، تنها به طور کامل درک شوند، اگر فرهنگ، هویت قومی و هویت جنسیتی مورد توجه قرار (شکل 2) گرفته شده باشند.

موقعیت معنوی بر اساس یک جهان بینی ارگانیک است که در آن زندگی "و" ذهن "با ماده و حرکت در هم آمیخته است. الگوها، طرح ها و پیامدهای در حال ظهور این جهان بینی خود را در بسیاری از چیزهایی که امروزه جایگزین، کل نگر و یا زیست محیطی نامیده می شود، نشان میدهد. این جوهر زندگی است که به عنوان یک ارزش ذاتی تنها به خاطر خودش وجود دارد. اساسا، ما نمی توانیم ماهیت فیزیکی و یا زندگی را درک کنیم مگر اینکه ما آنها را با هم به عنوان عوامل اساسی در ترکیب کل جهان ترکیب کنیم. این ارتباط غیر خطی به این معنا که آزادی در نظر گرفته می شود این ادعا برای خود ادعا است. خودانگیختگی و اصالت تصمیم عبارات عالی در خصوص فردیت هستند. در یک جامعه متمدن، هدف کلی این است که سازمان یا شرکت های مختلف هماهنگ باید به زندگی اجتماعی کمک کنند. در این دیدگاه، فرد و جامعه به یکدیگر وابسته اند و هر یک به دیگری در همان زمان نیاز دارد. سازمان ها به سادگی نمی توانند قطعات را در یک سیستم مکانیکی ، که با قانون و عقلانیت که علمی است اداره میشود، کاهش دهند که این مهم ترین نتیجه جهان بینی ارگانیک است. در عوض، بازار متشکل از شرکایی یکپارچه در یک سیستم زنده است. یک چارچوب بسیار پیچیده و پویا تصور میشود که رفتار اقتصادی، چند وجهی و دارای مفهومی وابسته است.

 

معرفت شناسی

الگوهای پیچیده ذاتی رفتار (غرایز) به موقعیت ابزاری شکل میدهد. رفتار تحت تاثیر غرایز اصلی 'اغلب متشکل از زنجیره ای از الگوهای بیشتر یا کمتر کلیشه ای از رفتار به نام الگوهای عمل ثابت رخ می دهد (اردک وحشی دریایی 2009، ص. 167). هر رفتاری به صورت غریزی برانگیخته میشود اگر بدون اینکه مبتنی بر تجربه قبلی انجام شده باشد (که شده است، در صورت عدم وجود آموزش) و بنابراین، بیان میکند که عوامل بیولوژیکی ذاتی است. انسان تمایل ذاتی به لذت و اجتناب از درد دارد (بلکبرن 2001). منفعت و حداکثر سود نمونه هایی از رفتار انگیزه غریزی در موقعیت ابزاری هستند. غرایز در هر عضوی از انسانها وجود دارد و نمی تواند توسط نیروی عقل و یا آرزو بر آن غلبه کرد. با این حال، عدم وجود ظرفیت ارادی نباید با عدم توانایی برای تغییر الگوهای عمل ثابت اشتباه گرفته شودبه عنوان مثال، مردم ممکن است قادر به تغییر الگوی عمل ثابت شبیه سازی شده توسط شناخت آگاهانه نقطه فعال سازی آن بوده و به سادگی جلو انجام آن را بگیرند، در حالی که حیوانات بدون ظرفیت ارادی به اندازه کافی قوی ممکن است قادر نباشند از قید الگوهای عمل ثابت خود رها شوند.

هوش موقعیت مسئول را مشخص میکند. امروز، محققان تاکید می کند که هیچ شکل واحدی از هوش وجود ندارد. به جای دیدن هوش تحت سلطه یک توانایی عمومی واحد ، آنها هوش را به چند شکل مختلف طبقه بندی کردند. به گفته استرنبرگ، سه نوع هوش وجود دارد: تحلیلی، خلاق و عملی (استرنبرگ 2005). هوش تحلیلی اینکه چگونه یک فرد جهان درونی را شرح میدهد را بازتاب میدهد و اشاره دارد به توانایی های ذهن در رسیدن به نتایج صحیح در مورد اینکه چه چیز درست است و اینکه چگونه به حل مشکلات بروند. هوش خلاق (استرنبرگ 2006) نشان میدهد که چگونه فرد به جهان داخلی و خارج متصل می شود. این شامل بینش، سنتز و توانایی واکنش به محرک جدید و موقعیت میشود. هوش عملی نشان دهنده توانایی فرد برای در رابطه با وظایف سخت در جهان خارجی است. آن به شایستگی های فردی در برخورد با چالش های روزمره اشاره دارد. تئوری رهبری در موقعیت مسئول بر این پیش فرض استوار است که فعالیت های اقتصادی در نتیجه رفتار هوشمند است. آن به شایستگی های فردی در مقابله با چالش های روزمره اشاره دارد. (شکل 3).

در موقعیت معنوی، کشف و شهود به عنوان یک منبع دانش معرفی شده استکشف و شهود به عنوان درک و یا دانستن بدون منبع آگاه فکری، مشاهده و یا دلیل، تعریف شده است(اشتاینر سال 1995، ص 136) "کشف و شهود تجربه آگاهانه است، در آنچه که صرفا معنوی و روحانی است، در مورد محتوای صرفا معنوی. این غیر معمول نیست که تصور کشف و شهود به عنوان نوعی عرفان، با اشاره به توانایی به دست آوردن دانش بدون استفاده از دلیل. بعضی از دانشمندان ادعا می کنند که شهود با نوآوری در کشف علمی همراه است. 

به گفته پوپر، 'هر کشف شامل '' عنصر غیر منطقی ''، یا '' کشف و شهود خلاق '' است'(پوپر 2002، ص 8).
 کشف و شهود اغلب در آثار فکری و معنوی، از جمله رهبری معنوی بحث شده است.به طور معمول، کشف و شهود به عنوان یک اشتراک آگاهانه بین دانش دنیوی و دانش معنوی بالاتر در نظر گرفته شده و به عنوان تشعشعی از نور ظاهر میشود. این اظهار میکند که، بنا به تعریف، کشف و شهود نمی تواند با استفاده از استدلال منطقی (پوپر 2002) ارزیابی شود.

 

اصول اخلاق

خودگرایی اخلاقی موقعیت ابزاری را در تئوری رهبری توصیف میکند. با توجه به Ketola. به نظر می رسد 'شرکتها از زمان آدام اسمیت تا کنون تمایل ذاتی به سمت فایده گرایی یا خودپرستی داشته اند(Ketola 2008، ص. 421).' خودگرایی اخلاقی ادعا می کند که برای اینکه یک عمل از نظر اخلاقی درست باشد لازم و کافی است که آن عمل نفع شخصی فرد را به حداکثر برساند. خودگرایی اخلاقی دارای این پیش فرض است که یک مکانیزم ('دست نامرئی ") تضمین میکند که هیچ فرد خودخواه به دنبال منافع خود در هزینه های دیگر افراد خودخواه نباشد. در نظریه آدام اسمیت، بر اساس خودخواهی اخلاقی، یک عمل زمانی حق اخلاقی است اگر تصمیم گیرندگان آزادانه به منظور به دنبال کردن خواسته (کوتاه مدت) هر دو شان یا منافع (بلند مدت) خود تصمیم بگیرند. در نتیجه، اسمیت پرهیز کرد از مشکل جدی متصل به این واقعیت که انسان تنها بینش محدود به عواقب اعمال خود دارد. بر اساس این استدلال، اسمیت این نتیجه رسید که غیر ممکن است حساب کرد که تاثیر اقدامات فردی بر دیگران رفاه داشته باشد.

فایده گرایی"یکی دیگر از نسخه های از پیامدگرایی" مشخصات اخلاقی بی طرف یا غیر شخصی دارد میپذیرد که اخلاق عامل مستقل استهدف آن به حداکثر رساندن 'نفع و یا شادی تعداد زیادی از مردم است (Renouard2011، ص. 86). معیار فایده مربوطه، لذت و درد ، به عنوان تنها چیزهای خوب و بد در زندگی انسان است (لذت گرایی اخلاقی). با توجه به اخلاق سودگرا، نتیجه یک عمل از مقاصد مهم تر است. اصول فایده را می توان در راه زیر خلاصه کرد: خوبی امور در یک حالت را می توان با نگاه کردن به کل مجموع منافع در آن حالت ارزیابی کرد، و آن مستلزم آن است که هر انتخابی در نهایت بتواند توسط خوبی نتیجه امور تعیین شود. رفتار اخلاقی 'درک به عنوان حداکثر سازی رفاه و یا رشد اساسی در یک جامعه است (Renouard 2011، ص. 86).
موقعیت مسئول بر اخلاق وظیفه تکیه دارد. اخلاق وظیفه کمتر از سودگرا فراوانی دارد ، زیرا "رویکرد اخلاقی وظیفه، هنجاری در نظر گرفته شده.  (Ketola 2008، ص. 421). اخلاق وظیفه استدلال می کند که عواقب اعمال نیست که آنها را درست یا غلط میکند، بلکه انگیزه فردی است که عمل را انجام میدهد. (بلکبرن 2001، ص. 102) برای عمل اخلاقی، شخص باید کاملا از وظیفه عمل کند. چیزهایی که معمولا تصور می شود خوب است، مانند پشتکار و لذت، از فی نفسه خوب بودن رد میشود، به عنوان مثال، لذت به نظر می رسد بدون احراز صلاحیت خوب نیست، چرا که وقتی مردم از تماشای کسی که رنج می برد لذت میبرند این به نظر می رسد از نظر اخلاقی بدترین وضعیت است. ما نتیجه میگیریم که تنها یک چیز است که واقعا خوب است: هیچ چیز احتمالا نمی تواند خوب نامیده می شود، به جز اراده خوب.

در اخلاق وظیفه، عواقب ناشی از یک عمل نمی تواند برای تعیین این که فرد دارای یک اراده خوب است، استفاده  شود؛ عواقب خوب می تواند به طور تصادفی از یک انگیزش عمل به وسیله تمایل، برای آسیب رساندن به یک فرد بی گناه بوجود آید ، و عواقب بد می تواند از یک عمل که انگیزه خوبی داشته بوجود آید. مردم احترام میگذارند به قانون اخلاقی زمانی که آنها برخی کارها را انجام میدهند، چرا که آنها وظیفه دارند که این کار را انجام دهند. (بلکبرن 2001)تنها چیز واقعا خوب در آن اراده خوب است، و تنها خوب، اراده خوب است زمانی که خواهان (کسی که بخواهد) انتخاب میکند که کاری را به دلیل آن که وظیفه آن شخص است، یعنی خارج از احترام به قانون انجام دهد.

اخلاق پرهیزکارانه موقعیت معنوی را در تئوری رهبری مشخص میکند. Carette و Kkng استدلال می کنند که "معنویت به'' برچسب تجاری '' برای جستجو برای معنا، ارزش ها، تعالی، امید و ارتباط در جوامع مدرن (تبدیل شده است McGhee و گرانت 2008، ص. 62). کونگ و Bandsuch (2002، ص. 112) اخلاق پرهیزکارانه را به عنوان معیار برای کمک به مدیران معرفی کرده است ، "تشخیص معنویت کمک میکند به توسعه فضیلت و شخصیت" ،علاوه بر آنها ادعا می کنند که چنین معنویتی برای محل کار مناسب استیک زندگی خوب و اخلاقی، با توجه به اخلاق فضیلت، یک زندگی پاسخگو به خواسته های جهان است.

توسعه اخلاقی مفاهیم مرکزی اخلاق پرهیزکارانه، قضاوت ، عدالت و شجاعت خوبی داشته و خود کنترل هستند. برای داشتن تقوا یک فرد باید یک طرز فکر پیچیده معین داشته باشد. مهم ترین 'جنبه این طرز فکر پذیرش همه جانبه یک محدوده خاص از ملاحظات به عنوان دلایل برای عمل است. (دایره المعارف فلسفی استنفورد 2012) اخلاق پرهیزکارانه در شخصیت فرد اخلاقی تمرکز دارد که با توانایی برای آگاهی، شناسایی و رسیدگی به معضلات اخلاقی در شرایط زندگی واقعی مشخص شده. به عبارت دیگر، اخلاق پرهیزکارانه و 'سطح بالاتری از درک را با قرینه سازی سطوح پایین تر معنویت نشان میدهند (McGhee و گرانت 2008، ص. 62). Gotsis و Kortezi (2007، ص. 577) استدلال می کنند که اخلاق پرهیزکارانه ضرورتهای اصلی معنویت ، آموزش شخصیت و رفاه را میبیند. آنها ادعا می کنند که آن مربوط به توسعه یک چارچوب جامع تر برای ساخت و اجرای معنویت در محل کار است.

تصویر انسان

شکل. 5 توسعه تصویر از مرد شکل. 6 توسعه اهداف سازمانی در موقعیت ابزاری، بازیگر اقتصادی دقیقا به عنوان خود علاقه مند توصیف شده استبازیگران اقتصادی نسبت به هدف ذهنی تعریف شده خود قضاوت میکنند. با استفاده از ارزیابی عقلانی، بازیگر اقتصادی برای به حداکثر رساندن نفع به عنوان مصرف کننده و سود اقتصادی به عنوان تولید کننده تلاش میکند. انسان اقتصادی یک استعاره است، نشان می دهد که فعالان اقتصادی با توجه به ایده های خودپرستی اخلاقی عمل می کنند. انسان اقتصادی به عنوان منطقی به این معنا دیده می شود که رفاه به عنوان تابع سود، فرصت درک شده بهینه تعریف شده استبه این معنا که فرد به دنبال رسیدن به اهداف بسیار خاص و از پیش تعیین شده با بیشترین حد در حداقل هزینه ممکن است. (Ingebrigtsen و Jakobsen 2009).

این نوع از عقلانیت نمی گوید که اهداف واقعی فرد منطقی در بعضی جهات اخلاقی ، اجتماعی، و یا انسانی بزرگتر هستند، تنها او برای نیل به آن اهداف با حداقل هزینه، تلاش می کند. فقط برنامه های کاربردی ساده و بی تکلف انسان اقتصادی فرض میشود که این فرد فرضی می داند چه چیزی برای سلامت فیزیکی و ذهنی طولانی مدت خود بهتر است و می تواند همیشه متکی به تصمیم درست برای خود باشد. اسمیت استدلال کرد که اصل تعقیب منافع شخصی قابل قبول بود چرا که آن تولید میکند نتیجه اخلاقی مطلوب برای جامعه، با توجه به این فرض که تصمیمات اقتصادی اهمیت میدهد به همدردی و احساس شخص. در موقعیت مسئول، بازیگران اقتصادی به عنوان اجتماعی توصیف شده اند. انسان است به صورت طبیعت اجتماعی است. جامعه چیزی است بر فرد مقدم است(Ingebrigtsen و Jakobsen 2009)

موقعیت معنوی بر اساس ایده ای است که فعالان اقتصادی یک دیدگاه کیهانی دارند که مشخص شده اند با داشتن این حس که بخشی از کل زندگی اند. مرد کیهانی اشتراک بسیاری با "فلسفه ارگانیسم (وایتهد 1967) و" بوم شناسی عمیق دارد (ناس 1989). مرد کیهانی ریشه در این ایده دارد که نمی توان با جهان بینی انتزاعی مکانیکی و یا اجتماعی به هدف برتر پایداری و کیفیت زندگی رسید. با توجه به Kohlberg (1964)، "مرد کیهانی" کسی که دانشمندان، اومانیستها، مردان و زنان مدرن را در یک نحقیق و جستجوی اساسی در مورد سوالات عمومی مانند رابطه انسان با منبع و زمینه پیدایش اش درگیر میکند.

 

اهداف سازمانی

موقعیت ابزاری بر اساس ارزش سهامداری است. در ارزش سهامداری فرض می شود که شرکت های سهامی در درجه اول ابزار صاحبانشان هستند و هدف همکاریشان به حداکثر رساندن ارزش سهام در بلند مدت است. ارزش سهام داری عبارت تجارتی است، که گاهی اوقات به عنوان حداکثرسازی ارزش سهام داری و یا به عنوان مدل ارزش سهام داری تعبیر میشود(فریدمن، 1970). طرفداران مدل ارزش سهام داری بر این باورند که موفقیت یک سازمان می تواند به وسیله مقیاس پولی توسط قیمت سهم ، سود سهام و سود اندازه گیری شود. سهامداران  به طور بدیهی منافع مالی برای سرمایه گذاری در شرکت های با سود دهی بالا دارند. در حالی که گاهی اوقات ممکن است تنش کوتاه مدت بین سود و اخلاق باشد، رفتار اخلاقی باید به عنوان سازگار بودن با تمایل به حفظ سودآوری دراز مدت و داشتن ثبات مالی دیده شود. طرفداران ارزش سهام اخلاق را به عنوان وسیله و نه به عنوان نهایت / هدف در ذات خود در نظر میگیرند. از این رو، آنها اعتقاد ندارند که مسئولیت اجتماعی بطور کلی یک موضوع مهم برای شرکت است و فکر می کنند که جامعه به بهترین نحو توسط شرکتهایی که منافع شخصی و بهره وری اقتصادی را دنبال میکنند خدمت شده است (شکل 6).

تئوری ذینفعان چشم اندازی از توصیف موقعیت مسئول است. همه شرکت ها مسئولیتهایی نسبت به رفاه طیف وسیعی از بازیگران با سهمی که در آنچه که شرکت می کند دارند. ذینفعان یک شرکت افراد، گروه ها و یا دیگر سازمان هایی که تاثیر میگذارند، و یا خود تحت تاثیر قرار میگیرند، تصمیمات و اقدامات شرکت هستند(کارول، 1991). ذینفعان مختلف ممکن است رقابت، حتی تضاد، منافع داشته باشند، که نیاز دار به متعادل کننده دارد. واضح است، گروه های مختلف ذینفعان تاکیدات مختلفی در آنچه که آنها از شرکت خود انتظار دارند قرار خواهند داد. بسته به شرکت خاص، ذی نفعان ممکن است سازمان های دولتی، سازمان های غیر دولتی، کارکنان، سهامداران، تامین کنندگان، توزیع کنندگان، رسانه ها و جامعه ای که شرکت در آن قرار گرفته است، باشند.

یک دیدگاه جامع به موقعیت معنوی ضروری است. زمین یک موجود زنده و پویا است که فرآیندهای پیچیده اش شرایط را برای زندگی حفظ کرده اند تا بیش از میلیون ها سال به تکامل ادامه دهد. انسان ها بخشی جدایی ناپذیر از این روند زندگی اند و برای سلامتشان به آن وابستگی دارند. شرکتها متقابلا مسئول تضمین افزایش سبک زندگی در سیاره مان، تنها خانه مان هستند. استراتژی اقتصادی بودایی (Zsolnai 2008) یک جایگزین بزرگ برای طرز فکر اقتصادی غربی است. بودیسم بر اساس نفی خواست و تصفیه شخصیت انسان  بوده و منجر به شادی، صلح و ثبات میشود.

دیدگاه گایا (کلان) ضروری است، چرا که تمام تصمیم گیریها دارای تاثیری اند و خودشان  با هر دو کل کمتر و بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. یک بنگاه، جامعه، یا در واقع جامعه جهانی، نمی تواند بدون 'نگاه  درونی به کل کوچکتر که ترکیب میشود تا به آن شکل دهد و نگاه بیرونی به کل بزرگتر که عضوی از آن است اداره می شود ' (مرزه و باترفیلد ، ص1999). در این دیدگاه، هدف کیفیت زندگی است، بیان اینکه مردم می خواهند زندگی شان چگونه باشد، و آنچه که آنها در نهایت می خواهند با هم انجام برسانند.

 

نتیجه گیری

با توجه به آیزنشتاین، همگرایی کنونی بحرانها، در پول، انرژی، آموزش و پرورش، بهداشت، آب، خاک، آب و هوا، سیاست، محیط زیست، و ... یک بحران پیدایش است، ما را از جهان قدیمی به دنیای جدید اخراج میکند. (آیزنشتاین 2011، ص XX). اصول اساسی اقتصاد مدرن غربی مانند حداکثر سود، میل به پرورش، بازارهای معرفی، استفاده ابزاری از جهان و اخلاق مبتنی بر منافع شخصی در حال حاضر به شدت و دقت به چالش کشیده شده است. اقتصاد بودایی (Zsolnai 2008) اصول جایگزین مانند به حداقل رساندن درد و رنج، ساده سازی آرزوها ، عدم خشونت، مراقبت واقعی و سخاوت پیشنهاد کرده است. به جای جرقه موتور سرمایه داری و ایجاد ثروت با اولویت خودخواهی، فردگرایی و خودشیفتگی، توانایی گفتن بله به عشق، مهربانی، بخشندگی و سخاوت، همدردی و همدلی، درد ناشی از درد تولد دنیای جدید را کاهش میدهد. در سطح فردی، چارچوب انعطاف پذیر و توانایی دیدن و در نظر گرفتن پیچیدگی واقعیت، خطرات ناشی از رفتار غیر اخلاقی را کاهش میدهد. چارچوب انعطاف پذیر، برتر از چارچوب سفت و سخت است، و ارتقای شرایط در جوامع و سازمان هایی که یک ناحیه دامنه تغییرات را پرورش میدهند و کثرت گرایی را جایگزین بنیادگرایی و تعصب میکنند، قابل قبول مینماید "(پالازو و همکاران. 2012، ص. 335).

ابعاد حالت وجود در نظریه رهبری جدول 1

 

ابزاری

مسئول

معنوی

هستی شناختی

مکانیکی

فرهنگی

ارگانیک

معرفت شناختی

غریزه

عقل

کشف و شهود

اخلاق

اخلاق نتیجه گرا

اخلاق وظیفه ای

اخلاق فضیلت

تصویر انسان

انسان اقتصادی

انسان اجتماعی

انسان کیهانی

اهداف سازمانی

سهامداران

ذینفعان

گایا


ما استدلال کرده ایم که شروع یک انتقال در حالت وجود و در تئوری رهبری به منظور مقابله با الگوهای اساسی  بحران لازم است، در تمام سطوح شخصی، سازمانی و جهانی. با مقایسه موقعیت های مختلف در تئوری رهبری با سه حالت کیرکگارد از وجود، معلوم می شود که گذار به سمت چشم انداز معنوی-مذهبی یک سیستم اقتصادی جدید که تجسم هویت انسانی جدید در همکاری های مشترک با فرهنگ و طبیعت است را ارائه می دهد. تجربه جدید اقتصادی در پیوند با یک انتقال در آگاهی و تئوری رهبری قرار دارد، یک تغییر رادیکال به دور از عقلانیت، سنت، منافع شخصی به یک نگرانی کل نگر.

ما استدلال کرده ایم که تفسیر جالب-بازتابنده یک توضیح مناسب و معتبر برای این فرآیندها، در هر دو حالت وجود و موقعیت در تئوری رهبری ارائه می دهد. با توجه به تفسیر جالب-بازتابنده، روندها می توانند به عنوان گسترش آگاهی هر دو صورت فردی (رهبران) و جمعی (فرهنگ) شرح داده شوند.

ابعاد مرکزی در این فرایندها در سطح هستی شناختی، از یک جهان بینی مکانیکی به ارگانیک هستند. مفهوم مهم، پذیرش سازمان به عنوان بخش هایی از شبکه های یکپارچه است. در سطح معرفت شناختی، غرایز و عقل توسط کشف و شهود گسترش یافته است، با تمرکز در روابط و کل. در سطح اخلاقی، تمرکز از منفعت خود محور به توسعه شخصیت اخلاقی فارغ از خود تغییر میکند. یکی از نتایج، انتقال گسترده از انسان اقتصادی به انسان کیهانی است. به طور خلاصه، رهبران با آگاهی از دیدگاه معنوی-مذهبی بر روی گایا تمرکز خواهند کرد، شامل شبکه ای از همه وجودهای زنده بر روی زمین، بیش از سازمان واحد (جدول 1).

بازده تلاششان به لحاظ سود نیست، محض پیشرفت آموزش و پرورش، حفاظت از محیط زیست، توسعه روستایی، کاهش فقر، حقوق بشر، مراقبت های بهداشتی، مراقبت از معلول، مراقبت از کودکان در معرض خطر، و زمینه های دیگر (2007، ص 12 (Bornstein این امر منجر به 'عمیق تر شدن در کارشان و همچنین رضایت شخصی و حرفه ای، شناخت، شادی، آشتی ذهن و احساس کل بودن -با هماهنگی با ارزشها، افکار، گفتار و کردار خود زندگی کردن' 112)2008، این(Pruzan. بعد روحانی و معنای زندگی، مفهوم درک واقعیت است. این فکر بسته نیاز به یک تغییر فراگیر در سطح آگاهی دارد که در آن راه حل های مکانیکی  قابل فهم تر از ادراک ارگانیک از واقعیت هستند و نه به صورت معکوس که در آن راه حل های ارگانیک در یک ادراک مکانیکی از واقعیت تفسیر شوند. این تنها توسط یک تجدید نظر رادیکال در راهی که ما جهان را میبینیم و با باز کردن یک چارچوب جامع جدید در برداشت مان، می تواند انجام می شود. این فرآیندها این پتانسیل را دارند که راه حلهایی برای چالشهای فوری جهان نشان دهند، همراه با آگاهی اخلاقی خالص و اعمال اراده کمک شوند.


دسترسی آزاد این مقاله تحت شرایط لیسانس Creative Commons Attribution توزیع شده که اجازه هر گونه استفاده، توزیع و تکثیر در هر رسانه، شامل
ارائه نویسنده اصلی و منبع معتبر هستند را میدهد. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۴
ساجد موسی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی